کد مطلب:330749 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:1192

باب سوم : در احوال نیایشگر


و آن دو قسم است اول كسی كه دعایش مستجاب می شود و آنها عبارتند از :روزه دار، و حاجی و معتمر و جنگجو ومریض ‍ و پیشوای دادگ و مظلوم و دعای مؤ من در حق برادر مومن در غیابش ،عبد الله بن سنان از امام صادق علیه السلام روایت كرد، فرمود:پنج دعاست كه از پروردگار تبارك و تعالی محجوب نمی شود: دعای پیشوای عادل و دعای مظلوم ،خدای تعالی می فرماید: من :اگر چه بعد از مدتی ،برای تو انتقام میگیرم . ودعای فرزند صالح برای پدر و مادرش و پدر صالح برای فرزندش و دعای مومن در غیاب مومن برای او، خدای تعالی می فرماید: و برای تو مثل آن باد و خدای سبحان به موسی فرمود: با زبانی كه معصیتم نكردی دعایم كن ! عرضه داشت : كجا چنان زبانی را پیدا كنم فرمود: به زبان دیگران مرا دعا كن .

دعا باید به نسبت به همه شمول داشته باشد و بایدقبل از نزول بلا دعا كرد

هارون بن خارجه ا ز امام صادق علیه السلام نقل كرد فرمود: دعای به هنگام آسایش ،نیازهای به هنگام بلا را برآورده می كند، محمد بن مسلم از امام صادق علیه السلام روایت كرد كه فرمود:جد من می فرمود: بر دعا اقدام كنید!زیرا وقتی بنده دعا كند وقتی كه بلا بر اونازل شود و آنگاه دعا كند گفته می شود كه صدایش را می شناسیم ،و وقتی شخص خدا را قبلا نخوانده باشد به او می گویند قبلا كجا بودی ؟ و از امام صادق علیه السلام آمده است :اگر كسی از بلایی بترسد كه بر او نازل شود و بر دعا اقدام كند خدای تعالی هرگز آن بلا را بر او نازل نمی كند.

از پیامبر(ص ) وارد شده است كه فرمود:ای اباذر! آیا كلماتی را كه مفید به حال تو باشند به تو یاد ندهم ؟ عرضه داشت :

بله ای رسول خدا! فرمود:خدا را حفظ (یاد) كن خدای تو را حفظ (یاد) می كند خدای را حفظ (یاد) كن ! در جلوی خود او را می یابی !خودت رابه هنگام آسایش با خدای آشنایی ده ! خدای تعالی در زمان سختی تو را می شناسد. وقتی خواستی از كسی سئوال كنی ،از خدای سئوال كن !وقتی خواستی از كسی یاری بجویی از خدا یاری بجوی . قلم هر آنچه كه تا قیامت اتفاق افتد،نوشته است و اگر تمام خلایق بكوشند به تو سودی رسانند كه خدای آنرا مقدر نكرده است ، نمی توانند.

سكونی از امام صادق علیه السلام روایت كرد فرمود:رسول خدا فرمود:از نفرین مظلوم شما را بر حذر می دارم زیرا نفرین بر بالای ابر برده می شود تا آنكه خدا به آن نگاه می كند می فرماید: نفرین را بالا بیاورید تا اجابتش كنم . و از نفرین پدر شما را بر حذر می دارم كه نفرین پدر از شمشیر برنده تر است . از امام صادق علیه السلام نقل شده است كه فرمود:سه دعاست كه از خدا در حجاب نیست (1) دعای پدر در حق فرزندش كه نیكویی به پدر كند و نفرین پدر درباره پسر وقتی كه آزارش نماید (2) نفرین مظلوم علیه ظالم و دعای مظلوم برای یاورش كه او را از ظالم رهانید(3) و دعای مؤ منی برای برادر مومنش وقتی كه برادر مؤ منش را به خاطر ائمه یاری كرده باشد و نفرین مومن علیه برادر مومنش وقتی با قدرت بر كمك و یاری و نیازمندی برادرش به كمك او نشتافته باشد.

در روایت دیگر آمده است :بپرهیزید از نفرین پدر ،زیرا بر بالای ابر بده می شود واز نفرین او بپرهیزید ،زیرا از شمشیر تیز براتر است .

چگونه مادر برای فرزند دعا كند

روایت شده است كه اگر فرزندی مریض شود مادرش به پشت بام برود و از سرش روسری بردارد بطوری كه مویش از آسمان دیده شود آنگاه بگوید : اللهم انت اعطیتنیه و انت و هبته لی اللهم فاجعل هبتك الیوم لی جدیدة انك قادر متقدر: خدایا تو این فرزند رابه من عطا كردی و به من بخشیدی خدای بخشش خود را امروز تجدید نما!تو قادر مقتدر هستی . سپس سجده كند. سر از سجده بر نمی دارد مگر آنكه فرزندش خوب شده است .

فصل :

از جمله كسانی كه دعایشان مستجاب است ،كسی كه درنیازمندی هایش به غیر خدا تكیه نكند خدای تعالی می فرماید: و من یتوكل علی الله فهو حسبه ان الله بالغ امره قد جعل الله لكل شی قدرا(75)هر كس بر خدا تكیه كند خدای تعالی او را كافی است خدای تعالی امرش را به او می رساند و برای هر چیز اندازه ای قرار داده است . حفص بن غیاث ازامام صادق علیه السلام روایت كرده است : فرمود:اگر خواستید هر دعایی می كنید مستجاب شود از همه مرم مایوس شوید و امیدی جز از خدا نداشته باشید وقتی خدای تعالی از دلت این را دانست آنگاه هر چه بخواهید به تو می دهد.

از جمله موعظه هایی كه خدای تعالی به حضرت عیسی (ع ) فرمود این است كه : ای عیسی !به سان غمزده و غریقی كه جز خدا فریاد رسی ندارد از من درخواست نما و از غیر من نطلب !آنگاه دعای تو به جا و نیكوست و اجابت مرا به دنبال دارد و جز در حال ناله مرا نخوان و در حال دعا همتت مصروف یك چیز باشد اگر اینگونه مرا بخوانی اجابتت می كنم .

آگاهی

شایسته است كه بنده در همه نیازمندهای خویش به پروردگارش مراجعه كند و حاجتش را بر او فرود آورد،خواه حاجت بزرگ باشد و خواه كوچك .واز رفع نیاز كوچك به حق سبحانه ابا نكند، زیرا نهایت توكل رفع همه حاجت ها حتی حاجت های كوچك است . و در حدیث قدسی امده است : ای موسی هر چه نیاز داری حتی علف گوسفندان و نمك خمیرت را از من بخواه . و از ازامام صادق علیه السلام وارده شده است :كه شما را به دعا سفارش می كنم شما جز با مثل دعا به خدا نزدیك نخواهید شد و هیچ حاجت كوچك را بدلیل كوچكی وامگذار به اینكه از خدا آن را نخواهی زیرا هر كس حاجت های كوچك دارد حاجت های بزرگ هم دارد.

نصیحت

حال كه فهمیدی اعتماد به خدای تعالی با برآورده شدن حاجت توام شده و به افسار رستگاری بسته شده است ،بدانكه :به دیگران چسبیدن و رویگردانی از خدا با ناكامی و فضیحت توام است و باعث وانهادگی و معد حرمان است در این زمینه حكایت محمد بن عجلان را برایت تعریف می كنم :

گرفتاری محمد بن عجلان

هنگامی كه حوادث روزگار او را دردمند ساخته بود گفت : سخت نیازمند شدم و در تنگنا افتادم دوستی در این تنگنا نداشتم كه وقرضی سنگین بر شانه ام سنگینی می كرد كه طلب كار در مطالبه آن اصرار می ورزید. به خاطر آشنایی كه با حسن بن زید كه آنروز امیر مدینه بود داشتم به طرف خانه اش راه افتادم پسر داییم محمد بن عبدالله بن علی بن الحسین مطلب را متوجه شد و بین من و او از قدیم آشنایی بود مرا در راه ملاقات كرد و دستم را گرفت و گفت : حال و روز تو را فهمیدم به نظر تو چه كسی نیاز تو را برطرف می كند گفتم حسن بن زید گفت :بنابراین نیاز تو برآورده نمی شود و رفتن به در خانه اش ‍ كمكی به حال تو نمی كند ولی برو به طرف خانه كسی كه قدرت برآورده كردن نیازت را دارد و بخشنده ترین مردم است و آنچه را كه از حسن بن زید انتظار داری از او بخواه زیرا من از پسر عمویم جعفر بن محمد شنیدم كه از پدرش و او از جدش ‍ و او از پدرش حسین بن علی واو از پدرش علی بن ابی طالب علیه السلام و آنحضرت از پیامبر (ص ) روایت كرد و فرمود: از جمله وحی هایی كه خدای تعالی به یكی از پیامبرانش فرمود این بود كه قسم به عزت و جلالم !آرزوی هر آرزو كننده به غیر خودم را قطع می كنم به اینكه او را مایوس كنم و او را پیش ‍ مردم لباس خواری بپوشانم و از گشایش و فضل خود دورش ‍ نمایم . آیا بنده ام غیر مرا در سختیها امید دارد در صورتیكه سختیها در دست من است و آیا امید به غیر من دارد در حالیكه من بی نیاز وجوادم وكلیدهای درهای بسته شده در دست من است و درم برای دعا كننده ها باز است . ایا نفهمیدید كه برای هر كسی حادثه ای اتفاق افتد جز من كسی نمی تواند او را برطرف سازد پس چگونه او را می بینم كه امید به دیگران بسته و از من رویگردان شده در صورتیكه آنچه را كه از من خواست خود بخود و با جود و كرم خود به او بخشیدم و اكنون از من رویگردان شده است و در سختی اش ‍ از غیر من درخواست می كند در صورتیكه من خدایی هستم كه قبل از درخواست می بخشم آیا از من بخواهند و من نبخشم ؟ چنین تصوری محال است آیا جود و كرم از من نیست ؟ آیا دنیا و آخرت در دست من نیست ؟ اگر اهل هفت آسمان و زمین همه از من بخواهند و همه در خواست هایشان را به ایشان بدهم ، از ملك من به اندازه پر پشه ای كم می شود؟ چگونه دارایی كه من قیم آن هستم كم شود. پس وای وای به حال كسی كه مرا عصیان كند و نترسد. پس به او گفتم : ای فرزند رسول خدا(ص ) !حدیث را برای من تكرار نما بخوان ! سه بار خواند. پس گفتم به خدا قسم بعد از این هر گز از كسی جز او نخواهم ! اندكی نگذشت كه خدای تعالی روزی مرا رسانید.

از پیامبر (ص ) آمده است كه فرمود: خدای عز و جل فرمود: هیچ مخلوقی نیست كه به مخلوقی غیر از من تمسك جوید جز آنكه اسباب آسمانها و زمین را از او قطع كنم و اگر از من بخواهد به او نمی دهم و اگر مرا بخواند اجابتش نمی كنم و هیچ مخلوقی نیست كه به من تمسك كند نه به دیگران جز آنكه آسمانها و زمین را ضامن روزیش كنم و اگر مرا بخواند اجابتش كنم و اگر از من بخواهد به او ببخشم و اگر از من طلب استغفار كند از گناهانش در گذرم .

و از ابی محمد عسگری علیه السلام آمده است كه فرمود: مادامیكه تحمل داری از كسی چیزی نخواه زیرا هر روزی تازه ای دارد و بدان كه اصرار درخواسته ها ارزش آدمی را سلب می كند و باعث سختی و رنج می گردد صبر كن تا خدای تعالی برای تو دری را بگشاید كه ورود در آن راحت باشد، چه نزدیك است كارگشایی از دردمند! و امنیت برای ترسان فراری !چه بسا كه دگرگونی نوعی از، تادیب خدا باشد و بهره وری دارای مراتبی است . به میوه ای كه هنوز نرسیده عجله مكن !چیدن میوه به هنگام رسیدن ممكن است . بدانكه مدبر تو از زمان شایسته به حال تو ،از تو داناتر است پس در همه امورت به او اطمینان كن ،حال و كارت خوب می شود وقبل از وقت برای نیازهایت عجله مكن كه در اینصورت دل و جانت تنگ می شود و ناامیدی تو را د ربر می گیرد. بدانكه حیا اندازه ای دارد اگر بییش از مقدار باشد اسراف است و دور اندیشی مقداری دارد اگر بیش از مقدارش باشد تهور است ؛با احتیاطترین عاقلها ،انسان گوشه گیر و آرام و مطمئن است . و اگر اهل دنیا می فهمیدند دنیا خراب می شد. به این حدیث و آداب فراوانی كه در آن است نگاه كن و همین حدیث مشتمل بر دوری از دنیا نیز هست زیرا فرمود:اگر اهل دنیا می فهمیدند، دنیا خراب می شد.زیرا این مطلب دلالت می كند كه عقل سالم اقتضا می كند كه دنیا خراب بماند و اعتنایی به آن نشود و هر كس مقصودش دنیا باشد و آنرا آبادكند می رساند كه عقل ندارد.

قسم دوم

كسانیكه دعایشان اجابت نمی شود، جعفر بن ابراهیم از ابی عبدالله (ع ) روایت كرده است فرمود: چهار كسند كه دعایشان مستجاب نمی شود مردی كه در خانه بنشیند و بگوید خدایا به من روزی بده می گویند: مگر تو را امر به طلب نكردیم و مردی كه زنی بدكار دارد و نفرینش می كند به او گفته می شود :مگر اختیارش را به دست تو ندادیم (اگر می خواهی طلاقش ‍ بده ) و مردی كه مالی داشت و آن را تباه كرد می گوید: خدایا روزیم ده ! می گوید :آیا من به میانه روی و درستی در خرج نمودن دستور ندادم . سپس فرمود: والذین اذا انفقوا لم یسرفوا و لم یقتروا و كان بین ذلك قواما (76)آنهایی كه انفاق كننداسراف نمی كنند و سخت نگیرند و بین ایندو میانه روی می كنند. و مردی كه مال داشت و به دیگری قرض داد و شهود نگرفت و آن مرد انكار كرد به او می گویند: مگر تو را امر به شهود نكردم . و در روایت ولید بن صبیح آمده است : و مردی كه بر همسایه اش نفرین می كند و خدای تعالی راه عوض كردن خانه را با فروش آن و دور شدن از همسایه را به او داده است . و یونس بن عمار روایت كرد و گفت : از ازامام صادق علیه السلام شنیدم كه می فرمود:بنده دستانش را باز می كند و خدای تعالی را می خواند و از فضلش مالی را می خواهد خدا به او میدهد و فرمود: سپس این بنده آن مال را در راه بیهوده صرف می كند و آنگاه بر می گردد و دوباره خدا را می خواند خدای تعالی می فرماید: مگر به تو ندادم آیا با تو چنین و چنان نكردم .

دعای سنگدلان اجابت نمی گردد

دعای كسی كه با دلی سخت و مشغول به غیر خدا دعا می كند قبول نمی شود.

سلیمان بن عمرو روایت كرد كه شنیدم از ازامام صادق علیه السلام ،می فرمود: خدای تعالی می فرماید: دعای كسی را كه دلش به غیر من مشغول باشد اجابت نمی كنم . وقتی دعا كنی قلبت را به طرف خدای متوجه كن سپس یقین به اجابت نما (77)وسیف بن عمیر از مردی از امام صادق علیه السلام نقل كرد كه آنحضرت فرمود: خدای عز و جل دعای كسی را كه دلی سخت دارد اجابت نمی كند و هر كس بر دعا پیشی نگیرد به هنگام نزول بلا دعای وی شنیده نمی شود و هر كس در دعا پیشی بگیرد خدای تعالی دعای او را به هنگام نزول بلا اجابت كند و به او گفته می شود، این صدا آشناست و از آسمان محجوب نمی شود و هر كس بر دعا پیشی نگیرد خدای تعالی به هنگام نزول بلا او را اجابت نمی كند و ملایكه می گویند این صدا را نمی شناسیم .

و دعای كسی كه اصرار بر گناهان دارد اجابت نمی شود

رسول خدا (ص ) فرمود:مثل كسی كه بدن عمل دعا می كند مثل انسانی است كه بدون چله كمان تیر می اندازد. واز امام صادق علیه السلام آمده : مردی از بنی اسرائیل برای این كه خدا به او پسری دهد سه سال دعا می كرد وقتی دید خدای تعالی او را اجابت نمی كند عرضه داشت : خدایا آیامن از تو دورم كه سخن مرا نمی شنوی یا این كه من به تو نزدیكم و تو می شنوی ولی اجابت نمی كنی ؟ كسی در خوابش آمد و به او گفت : تو از سه سال تا كنون خدای را با زبانی فحاش و دلی گناهكار و قلبی سركش و نیتی آلوده می خوانی از فحشت دست بردار و دل خویش را پاك نما و نیت خویش را درست كن (آنگاه دعا كن ) مرد یكسال چنان كرد خدای تعالی به او پسری داد.

این حدیث در استجابت دعا چهار شرط قرار داد: اول : دوری از فحش . دوم : نبودن دل سختی . سوم : حسن نیت و منظور از حسن نیت در اینجا گمان نیكو به پروردگار است . چهارم توبه از معصیت كه فرمود: از فحش دوری كن و برای خدا دلت را پاك نما.

و دعایی كه با حرام خواری توام باشد اجابت نمی شود

در حدیث قدسی آمده است : از تو دعا و از من اجابت است . هیچ دعایی از من محجوب نمی شود جز دعای حرامخوركه محجوب می گردد. و از پیامبر(ص ) فرمود: هر كس دوست دارد كه دعایش مستجاب شود خوراك و كسبش را پاكیزه كند. (26) و به كسی كه عرضه داشت دوست دارم كه دعایم مستجاب شود،فرمود:خوراكت را پاكیزه كن و در شكمت حرام داخل مكن . (27) و علی بن اسباط از امام صادق علیه السلام روایت كرد كه فرمود:هر كس دوست دارد كه دعایش ‍ مستجاب شود كسب خویش را پاكیزه گرداند. و فرمودند :ترك یك لقمه حرام به نزد من دوستدارتر از هزار ركعت نماز مستحبی است . اجتناب از یك دانگ حرام در نزد خدا معادل هفتاد حج مقبول است . (28)

كسی كه مظالم و تبعات بندگان را برگردن دارد دعایش مردود است

از ائمه علیهم السلام روایت شده است كه : از جمله مواعظی كه خدای تعالی به حضرت عیسی (ع ) نمود این است كه ای عیسی !به ستمكاران بنی اسرائیل بگو صورت همای تان را شستید و قلب هایتان را آلوده كردید! آیا به من مغرور شدید؟ یا بر من جراءت پیدا كردید؟ خوتان را برای اهل دنیا با عطر خوشبو می سازید در صورتیكه شكمتان به پیشگاه من پر از مردار بدبو است شما بسان مردگان هستید ای عیسی !به ایشان بگو قدم از كسب حرام دركشید و گوشتان را از فحش ‍ باز دارید و بادلهاتان به پیش من آیید. من صورتتان رانمی خواهم ای عیسی !به ستم پیشگان بنی اسرائیل بگو: مرا نخوانید در صورتیكه حرام در زیر قدمها و بتها در خانه های شماست . من قسم خوردم كه دعای كسی كه مرا خواند اجابت كنم و اجابت من لعنت بر ایشان است تا آنكه متفرق گردند.

پیامبر(ص ) فرمود: خدای تعالی به من فرمود كه ای برادر پیامبران و ای برادر بیم دهندگان ! قوم خودت را از این بترسان كه در خانه ای از خانه های من وارد شوند در صورتیكه مظلمه ای از بنده ای در گردنشان است . هنگامی كه به پیشگاه من نماز می گذارد او را لعنت می كنم تا به آن زمان كه آن حق را به صاحبش رد كند در این هنگام گوش این عبد می شوم كه می شنود و چشمش می گردم كه می بیند و او از دوستان و برگزیدگان من می شود و همسایه من در بهشت به همراه پیامبران و صدیقان و شهدا می گردد. واز امیرالمومنین (ع ) نقل شده است و همسایه من در بهشت به همراه پیامبران و صدیقان وشهدا می گردد. واز امیرالمومنین نقل شده است كه خدای تعالی به عیسی علیه السلام وحی فرمود: به بنی اسرائیل بگو: داخل خانه ای از خانه های من نشوند جز آنكه چشمانشان خاشع و قلبهایشان پاك و دستهاشان طاهر باشد و ایشان را آگاه كن كه من دعای كسی را كه در گردنش مظلمه احدی باشد اجابت نمی كنم .

فصل چهارم : در كیفیت دعا

دعا آدابی دارد كه به سه قسم تقسیم می گردد.

قسم اول

از جمله آداب دعاء آداب قبل از دعاست ،مثل اینكه پاكیزه و باطهارت باشد و استشمام بوی خوش نماید و به طرف قبله بایستد و صدقه دهد خدای تعالی فرمود فقدموا بین یدی نجویكم صدقة (78)قبل از نجوا صدقه دهید. و به دلیل گفتار حق سبحان كه فرمود: فلیومنوا بی (79)به من ایمان آورند (كه دعایشان را اجابت كنم ) و به یقین بدانند كه من قدرت بر برآوردن در خواستشان رادارم و رسول خدا (ص ) فرمود: خدای تعالی می فرماید: هر كس مرا بخواند و بداند كه من ضرر می رسانم و نفع می دهم دعایش مورد اجابت قرار می گیرد.

فصل

از آداب دعا حسن ظن بندگان به مالك عباد در اجابت است (29) خدای تعالی فرمود: وادعوه خوفا و طمعا (80)و او را به ترس و امید بخوانید. و در حدیث قدسی آمده : من به محض گمان بنده ام به نزد او هستم ؟ پس بنده من گمانی جز گمان نیكو به من نبرد رسول خدا (ص ) فرمود: خدای را بخواند در حالیكه یقین به اجابت دارید. (30)

و از جمله چیزهایی كه خدای تعالی به حضرت موسی (ع ) وحی كرد اینكه : ای موسی مادامیكه مرا بخوانی و امیدوار به من باشی من تو را می بخشم . سلیمان بن فراء از مردی از ابی عبدالله امام صادق (ع ) نقل كرد كه حضرت فرمود: وقتی خدای راخواندی حاجت خود را بر در خانه بدان . و در روایت دیگری آمده است :با دلت به خدا روی آور و حاجت خود را بر در خانه بدان .

فصل (1) حسن ظن به خدا(31)

چگونه گمان نیكو به خدای نداشته باشی در حالیكه خدا اكرام الاكرمین وارحم الراحمین است و او كسی است كه رحمتش بر غضبش پیشی گرفته است . وروایت شده است كه خدای سبحان وقتی روح خود را برآدم دمید و آدم بشری گردید ،وقتی نشست عطسه كرد با الهام خدا آدم گفت الحمد الله رب العالمین خدای تعالی فرمود: ای آدم خدا تو را رحمت كند. پس این خطاب رحمت ،اولین خطاب خدای تعالی به آدم است و روایت شده است كه خدای سبحان به موسی به هنگام فرستادن او به فرعون فرمود: او را وعده بده و به او خبر ده كه من به عفو و مغفرت شتاب بیشتری دارم تا غضب و عقوبت . روایت شده است كه فرعون به هنگام غرق شدن از حضرت موسی (ع )كمك خواست واز خدایتعالی كمك نخواست . خدایتعالی به موسی وحی كرد ای موسی ! تو به كمك فرعون نشتافتی زیرا او را خلق نكردی و اگر از من یاری می خواست من او را كمك می كردم .

حضرت یونس و قارون

و محمد بن خالد در كتابش از پیامبر (ص ) روایت كرد كه فرمود: وقتی یونس (ع ) به دریایی كه قارون در آن بود رسید قارون به فرشته موكل خود گفت این صدا و هول وهراسی كه می شنوم از چیست ؟ فرشته گفت این حضرت یونس است كه خدای تعالی او را در شكم ماهی حبس كرد و ماهی او را در دریاهای هفتگانه گردانید و اكنون به این دریا رسیده است و این سرو صدا واضطراب از اوست . گفت :آیا به من اجازه گفتگو با او میدهی گفت اجازه دادم قارون به حضرت یونس ‍ علیه السلام گفت چرا به سوی پروردگارت توبه نكردی ؟ قارون پاسخ داد :توبه من به موسی مربوط بود و من به موسی علیه السلام توبه كردم ولی از من نپذیرفت . و اگر تو ،به طرف خدا بازگردی خدای را در اولین قدم كه برداری می یابی ، آیا حسن رفتارش با بندگانش را نمی بینی كه چگونه عنایت حق سبحان به احسان به بندگان و رحمت برایشان تعلق گرفته است . (81)و از همین باب سفارش شده است كه برخی دیگر دعا كنند در آنجایی كه فرمود: مرا به زبانی بخوان كه با آن معصیت نكردی و آن زبان ، زبان دیگران است و خدای تعالی دعا در مورد برادر را اجابت می كند و می گوید برای تو چندین برابرش باشد در جای خود مفصلا می آید. (23)

و از جمله این است كه ترغیب شده كه ثواب طاعات را به اموات دهند و اینكه حسنات آن چند برابر می گردد و حتی از پیامبر (ص ) روایت شده است كه هر كس داخل قبرستان شود و سوره یس بخواند خدای تعالی آنروز را برایشان سبك بگیرد و به عدد كسانی كه در قبرستانند به او حسنات دهد. و از امام صادق علیه السلام فرمود: نماز و روزه و حج و صدقه و دعا ونیكی به میت می رسد و اجرش را به كننده این كارها و میت دهند و آن حضرت (ع ) فرمود: هر مسلمانی به نیابت از میتی عملی را انجام دهد خدای تعالی پاداشی وی را چند برابر نماید و میت را از آن بهره مند سازد. و از جمله آن است كه پیامبر(ص ) امر فرمود در گفتارش كه : فاعلم انه لا اله الا الله واستغفر لذنبك و للمومنین والمومنات (82)پس بدانكه خدایی جز خدای تعالی نیست و برای گناهت و گناه مومنین و مومنات استغفار كن . پس نگاه كن خدای تعالی چگونه امر به استغفار توام با شهادت برتوحید كرده است كه اساس اسلام و مدار احكام است و آیا جز ایناست كه این نهایت عنایت و تمامیت رحمت و كمال فضیلت را می رساند؟ سپس همین بیان را با مثال روشن كرد. با آنكه شواهد فراوانی برآن آورده :من نزد گمان بنده مؤ منم هستم و كسانی را كه به خدا بد گمان هستند تهدید كرد و برایشان خشم گرفت .

حسن ظن به خدا اساس توكل

امر خدای تعالی به توكل از روشنترین ادله كرم و محبت بسیارش می باشد كه باید گمان نیكو به حق سبحانه برد و خدای تعالی گمان بنده را اگر نیكو باشد بر می آورد و تخلف نمی كند در این آیه كه فرمود: و علی الله فتوكلوا ان كنتم مومنین (83)بر خدای توكل كنید اگر مومنید. و همین آیه برای تشویق و ترغیب در توكل كافی است ،زیرا توكل را شرط ایمان دانست سپس اهل ایمان را بشارت داد كه به ایشان پاداش می دهد و امرشان را كفایت می كند و به ایشان بخشش می كند و رعایتشان می كند، زیرا به این ندای بزرگ گوش دادند: وقالوا حسبنا الله و نعم الوكیل فانقلبوا بنعمة من الله و فضل لم یمسسهم سوء واتبعوا رضوان الله (84)و ایشان گفتند: خدای ما را كافی است و خوب وكیلی است پس به نعمت خدا و فضیلتی كه هرگز بدی به آن نمی رسد داخل شدند و رضوان خدای را پیروی كردند. سپس با بشارت دیگر بر خوشحالی ایشان می افزود كه با قبول خدا و محبت او مصادف شدند: ان الله یحب المتوكلین (85): خدای تعالی متوكل ها را دوست دارد. از امام صادق علیه السلام در مورد تعریف توكل پرسیدند فرمود: اینكه با خدای از احدی نترسد پس عقد توكل و اساس آن بر حسن ظن به خدا استوار است ،زیرا كسی كه با خدا از چیزی نمی ترسد ناچار باید حسن ظن به خدا داشته باشد سپس به سخنان سادات انسانها كه در این معنی آمده است توجه كن از عالم (امام كاظم ) علیه السلام روایت شده است كه فرمود: به خدا قسم هیچ بنده مومنی از خیر دنیا و آخرت داده نشده است جز آنكه از ناحیه حسن ظن به خدای عز وجل و امیدش ‍ به او و از ناحیه اخلاق نیكو و دست كشیدن از غیبت كردن مومنین بوده است . و خدای تعالی بنده ای را بعد از توبه و استغفار عذاب نمی كند جز آنكه سوء ظن به خدا داشته و در امیدواری به خدای تعالی تقصیر كرده و بد خلقی و غیبت از مومنین نموده باشد. و خدای تعالی هیچ بنده ای را بعد از توبه و استغفار عذاب نمی كند مگر به گمان بدش به خدا و كوتاهی در امید به خدای تعالی و بد اخلاقی و غیبت از مومنان . و حسن ظنی از ناحیه بنده مومن به خدای تعالی نیست جز آنكه خدا حسن ظن او را د رمورد خودش محقق می كند زیرا خدای تعالی كریم است و حیا می كند كه از حسن ظن بنده و امیدش تخلف كند. پس به خدای تعالی خوش ‍ گمان باشید و به او رغبت كنید. خدای تعالی می فرماید: الظالمین بالله ظن السوء علیهم دائرة السوء و غضب الله علیهم (86)بد گمانی به خدا حوادث بد برایشان بوده است و خشم خدای برایشان می باشد. و روایت شد كه خدای تعالی وقتی خلق را به حساب كشد، مردی بماند كه گناهانش بر حسناتش بچربد ملایكه او را به سوی جهنم كشند و او مكررا به پشت سر نگاه می كند و خدای تعالی امر می كند كه او را برگرداند به او می فرمایند :چرا به پشت سر نگاه می كردی و خدای داناتر است پس عرضه می دارد: پروردگارا حسن ظن من به تو این نبود ، خدای به فرشتگان می فرماید :ملایكه من ! به عزت و جلالم قسم ! كه هیچگاه گمان خوش به من نداشته است ، ولی او را به بهشت ببرید زیرا دعا كرده است كه به من حسن ظن داشته است . عطاء بن یسار روایت كرده است كه امیرالمومنین علیه السلام فرمود:بنده را در روز قیامت پیش خدای تعالی نگه می دارند می فرماید:بین نعمت من با عمل او مقایسه كنید. نعمت ها عمل او را در بر می گیرد خدای تعالی می فرماید:نعمت خود را بر تو بخشیدم بعد می فرماید :بین اعمال خیر و شر اگر هر دو مساوی شوند خدای تعالی شر را با خیر از بین می برد و او رابه بهشت می برند و اگر اضافه از خیر باشد خدای تعالی به فضل خود او عطا می كند و اگر شر زیادت آمد و اوهم از اهل تقوی باشد خدای را شرك نورزیده و از شرك دوری جسته باشد پس این بنده از اهل مغفرت است و خدای تعالی او را به رحمت خود می بخشد و اگر خواست او را عفو و داخل بهشت می كند و روایت شه كه خدای سبحان روز قیامت خلایق را جمع می كند در حالیكه بعضی ازمردم بر بعضی دیگر حقوقی دارند و خدای تعالی نیز برایشان حقوقی دارد، و می فرماید بندگانم ! حقوق خود را بخشیدم شما هم حقوقی كه از همدیگر دارید برهم ببخشایید و به رحمت من داخل بهشت شوید(34) و از پیامبر(ص )آمده است كه فرمود:روز قیامت از تحت عرش منادی ندا می دهد: ای امت محمد (ص )! هر حقی كه من دارم برشما بخشیدم و تنها حقوق شما بر همدیگر باقی مانده است پس همدیگر را ببخشایید و به رحمت من داخل بهشت شوید.

عابدریاكار وحضرت داوود

محمد ابن خالد برقی از بعضی از اصحاب ما از امام صادق (ع ) روایت كرد. در بنی اسرائیل عابدی بود خدای تعالی به داوود وحی كرد كه آن عابد ریاكار است سپس آن عابد از دنیا رفت و حضرت داوود به جنازه اش حاضر نشد چهل نفر از بنی اسرائیل بر جنازه اش حاضر شدند پس عرضه داشتند اللهم انا لا نعلم منه الا خیرا و انت اعلم به منا فاغفرله : خدایا ما جز خوبی از او نمیدانیم و تو بهتر می دانی پس او را بیامرز فرمود: وقتی او شستند چهل نفر دیگر غیر از آن چهل نفر آمدند و گفتند:اللهم انا لا نعلم منه الا خیرا و انت اعلم به منا فاغفر له وقتی در قبرش گذاشتند چهل نفر دیگر غیر از ایشان آمدند و گفتند اللهم انا لا نعلم منه الا خیرا و انت اعلم به منا فاغفرله خدای تعالی به داوود (ع ) وحی كرد كه علت اینكه برای نمازش حاضر نشدی چیست ؟ حضرت داوود عرضه داشت : به آن خبری كه تو دادی كه او ریاكار است ، پیامبرفرمود: خدای تعالی به او وحی كرد كه عده ای به نفع او شهادت دادند ومن شهادت ایشان را قبول كردم وگناهانی كه من می دانستم و آنها نمیدانستند آمرزیدم .

(نصیحت )

شایسته است كه امید با ترس توام باشد امیرالمومنین (ع ) فرمود:اگر می توانید كه ظن شما به خدا نیكو شود و ترسان شدت یابد پس بین آندو جمع نمایند زیرا حسن ظن بنده به اندازه ترسش از اوست . خوش گمانتر به خدا خوفناكتر از همه می باشد. حسن بن ابی ساره نقل كرد كه از آن حضرت علیه السلام شنیدم می فرمود:بنده ،مومن نمی گردد مگر آنكه امیدوار و خائف باشد و امیدوار نمی شود مگر آنكه عمل به عوامل خوف و رجا كند. و علی بن محمد در حدیثی مرفوع نقل كرد كه گفت به امام صادق عرضه داشتند: عده ای از شیعیان شما داخل معاصی می شوند می گویند: ما امیدواریم .فرمود:دروغ گفتند. ایشان شیعه ما نیستند،ایشان گروهی هستند كه آرزوهای ایشان برایشان غلبه جست و هر كس به امید چیزی باشد برای آن عمل می كند و هر كس از چیزی بترسد از آن فرار می كند.

حالت انبیاو اولیا در نماز

از ابراهیم علیه السلام روایت شده كه آه حزین او تا یك میل شنیده می شد حتی خدای تعالی او را مدح كره به اینكه ان ابراهیم لحلیم اواه منیب (87)ابراهیم حلیم وبسیار آه كشنده و توبه كننده است و در نمازش صدایی از او به سان غلغل دیگ جوشان شنیده می شد و همین صدا از سینه آقایمان رسول خدا(ص ) نیز شنیده می شد. و امیر المومنین علیه السلام ،وقتی وضو می گرفت ،رنگ صورتش ازشدت ترس از خدا دگرگون می شد و فاطمه علیها السلام از ترس ‍ خدا می لرزید و امام حسن علیه السلام وقتی وضویش تمام شد رنگش دگرگون گردید از او پرسیدند علت آن چیست ؟ فرمود:سزاوار است كه كسی كه می خواهد بر قدرتمندی وارد شود رنگش دگرگون شود. مثل آن امام زین العابدین نقل شده است .

مفضل بن عمر از امام صادق علیه السلام نقل كرد:فرمود از پدرش نقل كرد كه حضرت امام حسن علیه السلام عابدترین و زاهدترین و بافضیلت تین مردم روزگار خویش بود با پای پیاده حج می كرد و گاهی پابرهنه راه می رفت وقتی یاد مرگ می شد گریه می كرد وقتی ذكر بعث و نشور می شد می گریست و وقتی به یاد رفتن از روی پل صراط می افتاد گریه می نمود وقتی یاد عرض اعمال بر خدا می كرد فریادی می كرد و از هوش می رفت و به هنگام نماز در نزد پروردگارش می لرزید و وقتی یاد بهشت و جهنم می كرد بسان مار گزیده به خود می پیچید و از خدای بهشت را می خواست واز جهنم استعاذه می كرد. عایشه گفت : رسول خدا(ص ) با ما گفتگو می كرد و ما با او گفتگو می كردیم وقتی به هنگام نماز می شد مثل اینكه ما را نمی شناخت و ما او را نمی شناختیم و اگر این حالت مقربان و انبیاء و رسولان و شاهدان حق بر مردم است پس حال ناقصان و گناهكاران باید چگونه باشد.

فصل(2)

و از شروط دعا آن است كه چیز حرامی را از خدا نخواهد و در مورد قطع رحم سئوال نكند و دعایش مشتمل بر كم حیایی و اسائه ادب نباشد. مفسرین در تفسیر گفتار حق تعالی كه فرمود: ادعو ربكم تضرعا و خفیة (88)خدای را بازاری و آهسته بخوانید گفتند:یعنی با خشوع و ذلت در خفا از خدا بخواهید. و در تفسیر انه لایحب المعتدین (89)خدا تجاوز كاران را دوست نمی دارد. گفتند: یعنی از اندازه و قدر خویش در دعا تجاوز نكند مثلا در دعای خویش ‍ منازل انبیارا بخواهد. امیرالمومنین علیه السلام فرمود:ای دعا كننده از خدای چیزی را كه امكان ندارد و حلال نیست سئوال نكن ! و فرمود:هر كس بیش از اندازه خود سئوال كند مستحق محرومیت است .

و از شروط و آداب دعا پاكیزگی شكم با روزه گرفتن و گرسنگی و تجدید توبه است . و از پیامبر (ص ) روایت شده : هر كس غذای حلالی بخورد، خدای تعالی تا چهل روز قلبش ‍ را نورانی می كند. (36) و فرمود:خدای تعالی فرشته ای دارد كه هر شب بر بالای بیت المقدس فریاد بر می دارد هر كس ‍ غذای حرامی را بخورد خدای تعالی صرف و عدل یعنی نافله و فریضه اش را قبول نمی كند.و فرمود: اگرنماز بخوانید به طوری كه به صورت چوب خشك گردید و روزه بگیرید تا پشت تان دو تا گردد خدای تعالی از شما قبول نمی كند، مگر آنكه تقوایی باز دارنده داشته باشید. و از آنحضرت روایت شده است : عبادت با غذای حرام مثل بنابر روی ماسه است . و گفته شده است :مثل بنا بر روی آب ساختن است . وفرمود :دعا با نیكی مثل نمك در طعام است .

بدانكه بعضی از این شروط همانطور كه در ابتدای دعا نیاز است استمرار و دوام آن بعد از دعا نیز لازم است درقسم سوم از



باب چهارم آداب متاخر ازدعا به تفضیل می آید









قسم دوم : در مورد آدابی كه باید در حال دعا مراعات كرد

آداب در حال دعا چند چیز است :

امر اول :با تانی دعا كند

و عجله در استجابت دعا ننماید. بدلیل حدیثی كه در وحی قدیم آمده است : از دعا خسته نشو!زیرا من از اجابت خسته نمی گردم . و عبدالعزیز طویل از امام صادق علیه السلام روایت كرد كه فرمود: بنده وقتی دعا كند خدا پیوسته در تدارك حاجت او می باشد مادامی كه عجله نكند از آن حضرت آمده است كه فرمود:بنده وقتی كه عجله كند و برای نیازش برخیزد خدای تعالی به او می فرماید: آیا بنده من نمی داند كه من نیازها را بر می آورم . (37) و در روایتی آمده وقتی بنده در نمازش عجله كند.(38) خدای تعالی به او می فرماید:بنده من عجله كرد، آیا فكر می كند كه نیازهای وی در دست غیر من است ؟

ازامام باقر علیه السلام :ای جوینده علم ،نماز بگذار قبل از آن كه شب و روزی برسد كه توانایی انجام آنها را نداشته باشی مثل نماز برای مصلی مثل مردی است كه بر پادشاهی وارد شد و پادشاه برای او ساكت شد تا آنكه نیازهای خود را بگوید. مرد مسلمان به هنگام نماز در موطن شنوایی خدای قرار دارد و تا در نماز است خدای تعالی به او نگاه می كند تا نمازش تمام شود. امام صادق علیه السلام فرمود:نماز واجب را بوقت آن بگذار و همانندوداع كننده با نماز كه هرگز موفق به ادای آن نمی شوی نماز بگزار! سپس به سجده گاهت بنگر!اگر میدانستی كه طرف راست و چپ تو چه كسی هست نمازت را به خوبی می آوری ،بدانكه تو در پیشگاه خدا هستی ، تو را می بیند و تو او را نمی بینی .

و پیامبر (ص ) فرمود: ای اباذر! مادامیكه در نماز هستی تو در پادشاه را می زنی و هر كس در او را بزند در بروی او باز می شود. ای اباذر!مومنی نیست كه برای نماز بلند شود جز آنكه حسنات بین او و بین عرش موج می زند خدای تعالی فرشته ای را می گمارد كه ندا در دهد ای فرزند آدم !اگر ثواب نمازت را می دانستی كه با چه كسی سخن می گویی هرگز خسته نمی شدی و به چیز دیگری توجه نمی كردی .

از جمله چیزهایی كه خدای تعالی به فرزند عمران وحی كرده است این است كه : ای موسی !در توبه عجله كن و گناه را به تاخیر بیانداز!و به هنگام نماز در نزد من مكث نما و به غیر من امید مدار و مرا سپر سختی ها و قلعه مشكلات امورت قرار بده .

امر دوم : اصرار بردعا

رسول خدا(ص ) فرمود خدای تعالی دعا كننده مصر را دوست دارد ولید بن عقبه هجری روایت كرد كه از اباجعفر باقر (ع ) شنیدم كه می فرمود:به خدا قسم بنده مومنی نیست كه اصرار بر برآورده شدن نیازش از خدا كند جز آنكه خدای تعالی آنرا بر می آورد. (39) ابوالصباح از امام صادق علیه السلام نقل كرد كه خدای تعالی از اصرار مردم به همدیگر بدش می آید ولی اصرار در نزد خودش را دوست دارد. و خدای تعالی دوست دارد كه از او درخواست شود و آنچه كه پیش اوست از او درخواست شود.

امر سوم : نام بردن حاجت پیش خدای تعالی

عبدالله بن قراء از ابا عبدالله صادق علیه السلام روایت كرد كه فرمود:خدای تعالی مراد عبد را به هنگام دعا می داند ولی دوست دارد كه نیازهای خود را به پیش خدا بفرستد. یعنی حاجتش را ذكر كند.

و از كعب الاحبار روایت شده است كه كعب گفت در تورات نوشته است : ای موسی هر كس مرا دوست داشته باشد از یادم نمی برد و هر كس خوبیهای مرا امیدوار باشد در درخواستش اصرار ورزد. ومن از مخلوقاتم غافل نیستم ولی دوست دارم كه ملایكه من ناله های دعای بندگانم را بشنوند و ملایكه حافظ ببینند كه بنی آدم بواسطه آنچه كه من از آنها را قوت می دهم و مسبب آن هستم به من نزدیك میشوند.

امر چهارم : دعای در پنهانی

مخفیكاری در دعا چون از ریا دور است و نیز به دلیل گفتار حق تعالی ادعو ربكم تضرعا و خفیة : خدای را با گریه ،در پنهان بخوانید و دلیل دیگر، روایت اسماعیل بن حمام از امام رضا علیه السلام است كه فرمود: یك دعای بنده در پنهانی معادل هفتاد دعای در آشكار است . و در روایت دیگر دعایی كه در خفا انجام شود بهتر از هفتاد دعایی است كه در آشكار بیاورید. از پیامبر (ص ) روایت شده كه خدای تعالی به سه نفر بر ملائكه افتخار می كند 1 مردی كه در سرزمینی بی آب و علف صبح می كند و اذان و اقامه می گوید و نماز می گزارد. پروردگار به ملایكه اش می گوید: به بنده من نگاه كنید نماز می گزارد در حالیكه هیچكس غیر من او را نمی بیند پس هفتاد هزار ملایكه به سرعت می آیند و پشت سرش نماز می گزارد و تا فردای انروز برای او استغفار می كنند و مردی كه برای نماز شب بیدار می شود و به تنهایی نماز می گزارد و در حال سجده خوابش می بردخدای تعالی می فرماید: به بنده ام نگاه كنید روحش در نزد من است و جسمش در حال سجده است . و مردی كه در جنگ ایستادگی می كند ولی دوستانش فرار می كنند ولی او می جنگد تا كشته شود.

امر پنجم : همه را در دعا شریك كند

ابن قداح از امام صادق (ع ) روایت كرد كه پیامبر (ص ) فرمود: وقتی دعا می كنید همه را دعا كنید،زیرا چنین دعایی مستحق اجابت است .

امر ششم : دعا كردن جمعی (90)

خدای تعالی فرمود: واصبر نفسك مع الذین یدعون ربهم (91)تو با كسانی كه خدای خود را می خوانند صبر كن . و خدای تعالی امر فرمود در مباهله به صورت اجتماعی مباهله كنید. و ابوالخالد روایت كرد از امام صادق كه فرمود:هیچ گروه چهل نفره ای نیستند كه جمع گردند و خدای تعالی را در كاری دعا كنند جز آنكه خدای تعالی ایشان رااجابت می كند و اگر چهل نفر نیستند و چهار نفرند خدای را ده بار می خوانند در اینصورت اجابت می شود و اگر چهار نفر نمی شوند پس ‍ یك نفر چهل بارخدای تعالی را بخواند خدای عزیز جبار اجابتش می كند عبدالاعلی از امام صادق نقل كرد كه فرمود: هیچ جمع چهار نفره ای نیست كه در مورد كاری جمع شوند و خدای تعالی را بخوانند جز آنكه قبل از متفرق شدن دعای ایشان به اجابت می رسد.

دنباله (40)

آمین گو در دعا شریك است خدای تعالی فرمود قد اجیبت دعوتكما (92)دعای شما دو نفر مستجاب شد. و آن دو نفر یكی حضرت موسی (ع ) بود كه دعا میكرد ودیگری حضرت هارون بود كه آمین می گفت و لذا دعا را به هر دو نسبت داد و فرمود : قد اجیبت دعوتكما. علی بن عقبه از مردی از ابا عبدالله نقل كرد كه فرمود :وقتی كاری پدرم را محزون می كرد، زنها و كودكان را جمع می كرد ،و دعا می كرد و آنها آمین می گفتند.

سكونی از امام صادق علیه السلام روایت كرد كه آن حضرت فرمود:كه دعا كننده و آمین گو در دعا شریكند.

امر هفتم : اظهار خشوع

خدای تعالی فرمود: وادعواربكم تضرعا و خفیه : خدای را با زاری و پنهانی بخوانید. و در دعا ائمه علیه السلام آمده است : هیچ راهی برای فرار از عذاب تو نیست جز آنكه انسان به سوی تو فرار كند.

از جمله چیزهائی كه خدای تعالی به موسی (ع ) امر كرد:این است كه ای موسی !وقتی مرا بخوانی ترسان و هراسان باشد! و صورتت را به خاك بمال ! و با بهترین اعضایت مرا سجده نما و در حالت قیام دعا نما و با خشوع و با قلبی ترسناك با من مناجات كن . خدای تعالی به عیسی (ع ) وحی كرد: ای عیسی به سان درخواست غریق اندوهگینی كه یاوری ندارد دعا كن ! عیسی ! قلبت را ذلیل من كن ! و در پنهانی یادم نما!و بدانكه :خوشحالی من در تبصیص و تملق به من است و در این حال زنده باش !(41) و نه مرده دل . و صدای حزین خود را به من بشنوان !

و وقتی خدای تعالی موسی و هارون علیهما السلام را به سوی فرعون فرستاد به ایشان فرمود: لباس فرعون شما را نترساند زیرا (ناصیه ) افسارش در دست من است و از گل زندگی دنیا و زینت های مترفان كه فرعون از آن متمتع است خوشتان نیاید،اگر من هم می خواستم به شما زینت هایی می دادم كه فرعون می فهمید كه از قدرت او خارج است ولی من آنها را برای شما نمی پسندم و دنیا را از شما دور می كنم و اینگونه با دوستانم رفتار می كنم ومن دوستانم را از نعمت های دنیا دور می كنم چنانكه چوپان گوسفندانش را از علفزارهای خطرناك دور می كند و من دوستانم را از رفتن به سوی دنیا باز می دارم چناكه چاروادار دلسوز شترانش را از آبشخورهای فریبا (مثلا باتلاقی ) دور می كند، نه آن كه چون اولیان من در نزد من ارزشی ندارند بلكه به این خاطر كه به سلامت و تمامی بهره مند از كرامتم شوند، زینت دوستان من ذلت و خشوع و هراس دلهایشان است ، كه از قلب هاشان می روید و بر بدنشان می ریزد، پس ذلت (فقر)لباس زیرین و رویین ایشان است و نجات ایشان به ذلت است كه بواسطه آن به درجات مامول خود فایز می شوند و به بزرگی كه به آن افتخار كنند می رسند و ذلت از سیمای ایشان پیداست كه به آن شناخته می شوند. ای موسی وقتی ایشان را ملاقات كردی پرهایت را برای ایشان باز كن و با ایشان نرمی نما و قلب و زبانت را خوار ایشان ساز و بدانكه هر كه دوست مرا بترساند با من اعلان جنگ كرده است سپس من در روز قیامت انتقام ایشان را می گیرم .



امر هشتم : باید قبل از دعا و مدح ثنای الهی را به جای آورد

حارث بن مغیره نقل كرد كه از امام صادق علیه السلام شنیدم كه می فرمود: شما را سفارش می كنم كه قبل از آنكه از خدا چیزی بخواهید ثنا و مدح (42) و صلوات بر پیامبر و آلش ‍ بفرستید و فرمود:مردی داخل مسجد شد دو ركعت نماز گزارد و سپس از خدای درخواست كرد. حضرت رسول صلی الله علیه واله فرمود:بنده به سوی پروردگارش عجله كرد و دیگری دو ركعت نماز گذاشت پس بر خدای تعالی ثنا گفت و بر پیامبرش درود فرستاد حضرت رسول خدا(ص ) فرمود: از خدا بخواه كه به تو می دهد. محمد بن مسلم روایت كرد كه ابی عبدالله فرمود: در كتاب امیر المومنین آمده است كه :دعا بعد ا زثناست وقتی خواستی از خدا(43) چیزی را بخواهی پس از تمجید خدا درخواست كن عرضه داشت : چگونه تمجیدش كنیم ؟ فرمود:یا من هو اقرب الیه من حبل الورید یا من یحول بین المرء و قلبه یا من هو بالمنظر الاعلی یا من لیس كمثله شئی (44): ای كسی كه از رگ گردن به من نزدیكتری !ای كسی كه بین مرد و قلبش حایل می شوی !ای كسی كه در جایگاه بالا هستی !و ای كسی كه كسی مثل او نیست !معاویه بن عمار از امام صادق روایت كرد كه فرمود:اول از آداب دعا مدح و سپس ثنا سپس اقرار به گناه آنگاه دعاست ؛به خدای قسم !هیچ بنده ای از گناه جز با اقرار بیرون نرفت . عیص بن ابی القاسم : روایت كرد كه امام صادق علیه السلام فرمود: وقتی كسی نیازی را از خدا در خواست می كند، بر پروردگارش ثنا گوید، و او را مدح كند، اگر كسی از پادشاهی در خواستی داشته باشد و بخواهد در حضورت آنرا بیان كند ،بهترین سخنان ممكن را برای آن آماده می كند. وقتی حاجت دارید خدای عزیز جبار را تمجید كنید و او را مدح و ثنا كنید(45) بگویید: یا اجود من اعطی یا خیر من سئل یا ارحم من استرحم یا واحد یا احد یا صمد یا من لم یلد و لم یولد و لم یكن له كفوا احد یا من لم یتخذ صاحبة و لا ولدا و یا من یفعل ما یشاء و یحكم ما یرید و یقضی ما احب یا من یحول بین المرء و قلبه یا من هو بالمنظر الاعلی و یا من لیس ‍ كمثله شی یا سمیع یا بصیر. ای كسی كه بهترین عطا كننده ای و ای بهترین كسی كه از او سئوال شده ای بهترین رحم كننده !ای واحد! ای احد !ای صمد!ای كسی كه نزاییده زاییده نشده است و همانندی ندارد! ای كسی كه نه همسر گرفت و نه فرزندی ای كسی كه آنچه می خواهد می كند و آنچه می خواهد حكم می نماید و آنچه كه بخواهد مقدر می كند ای كسی كه بین مرد و قلبش حایل می شود، و ای كسی كه در منظر اعلی هستی ! ای كسی كه مثل او كسی نیست ! ای شنو! ای بینا!

و اسمای بیشتری از خدای سبحان را بیاور، زیا اسمای خدا فراوانند خدا فراوانند و درود بر محمد و آل محمد محمد بفرست و بگو: قل اللهم اوسع علی من رزقك الحلال ما اكف به وجهی و اودی به عن امانتی واصل به رحمی و یكون لی عونا علی الحج والعمرة .

امر نهم صلوات بر پیامبر و آل پیامبر علیهم السلام را بر دعا مقدم بدارد

ابا بصیر از امام صادق علیه السلام نقل كرد: حضرت رسول (ص ) فرمود: اگر به پیش كسی نامم برده شود و یادش برود كه بر من صلوات فرستد، خدای تعالی او را از بهشت دور می گرداند(46) ابن قداح ازآن حضرت نقل كرد پدرم را دید كه به خانه خدا چسبیده بود و می گفت : برمحمد درود بفرست حضرت فرمود:صلوات را ابتر و بریده نكن و حق ما را كم نگذار و بگو: اللهم صل علی محمد و اهل بیته عبدالله بن نعیم گفت : به امام صادق علیه السلام عرضه داشتم :من وارد خانه شدم و دعایی را حاضر نداشتم جز آنكه بر محمد و آلش درود فرستادم . فرمود: بدانكه هیچ كس ‍ دعایی به عظمت دعای تو نیاورد.

مردی كه هفتاد پائیز در آتش بود

جابر از امام صادق علیه السلام روایت كرد بنده ای هفتاد پاییز در آتش باقی ماند و پاییز هفتاد سال و هفتاد سال وهفتاد سال و هفتاد سال است . و در این مدت خدای را برای خلاصی ازعذاب قسم می داد ولی خدای تعالی اجابتش نمی كرد پس ‍ فرمود: این بنده ، خدای را به حق محمد و اهل بیتش قسم داد كه مرا رحمت كن . خدای تعالی به جبرائیل وحی كرد كه به پیش بنده من برو و او را از آتش به سوی من بیاور!جبرئیل عرضه داشت خدایا چگونه داخل آتش شوم خدای تعالی فرمود: من به آتش امر كردم كه بر تو خنك و سلامت گردد عرضه داشت : خدایا من جایش را نمی دانم فرمود:ایشان مكانش در چاهی در سجین است حضرت فرمود:جبرئیل وارد جهنم شد او را می بیند در حالیكه صورتش به پایش ‍ بسته شده است از او سئوال میكند:چه مدت در آتش ‍ ماندی ؟ می گوید: مقدارش را به حساب نمی تواند آورد حضرت فرمود:جبرائیل او را به سوی پروردگار می آورد و خدای تعالی از او می پرسد :بنده من چه مقدار مرا قسم دادی ؟ جواب می دهد: به شمار نمی توانم . فرمود :بدانكه به عزت و جلالم قسم :اگر به محمد و آلش مرا قسم نمی دادی ،خواریت را در آتش طولانی می كردم ولی عهدی است كه با خود كردم كه اگر بنده ای مرا به حق محمد و اهل بیتش قسم دهد آن گناهانی كه بین من واوست بیامرزم و امروز تو را بخشیدم . از سلمان فارسی رضی الله عنه نقل شده كه گفت از پیامبر شنیدم كه می فرمود خدای عز وجل می فرماید: آیا جز آنست كه وقتی كسی حاجت های بزرگ به شما دارد و شما به او نمی دهید،عزیزترین كسانتان رانزد شما شفیع قرار می دهد و شما حاجتش را بر می آورید،چون آن شفیع نزد شما كرامت دارد و عزیز است آنگاه بدانید كه عزیزترین مردم و افضل ایشان نزد من محمد (ص ) و برادرش علی (ع ) و ائمه علیهم السلام هستند كه وسائل عباد نزدمنند پس هر كس نیازش او را بزحمت انداخته كه می خواهد برآورده شود و یا حادثه ای بر او فرود آمده است و می خواهد ضرر آن حادثه برطرف شود،مرا به واسطه محمد (ص ) و آله الطیبین الطاهرین بخواند، من به احسن وجهی كه كسی شفاعت را از عزیزترین كسی قبول می كند حاجتش را برآورم .

سلمان از خدا چه می خواهد

عده ای از مشركین و منافقین اهل مدینه كه سلمان را مسخره می كردند به او گفتند: ای بنده خدا! چرا از خدا به واسطه محمد و آلش نمی خواهی كه تو را ثروتمندترین مرد مدینه قرار دهد؟ سلمان رضی الله عنه فرمود:من از خدا بوسیله ایشان خیلی بزرگتر و نافعتر و افضل از پادشاهی تمام دنیا خواستم ،ا زخدای به وسیله ایشان خواستم كه به من زبانی حمد گو و ثنا خوان و قلبی شاكر نعمت های و بدنی صابر بر حوادث بزرگ بدهد و خدای تعالی دعای مرا اجابت كرد و این از سلطنت تمام دنیا و همه خوبیهای آن صد هزار بار بالاتر است .

زلیخا و یوسف

محمد بن علی بابویه با وسایط به امام صادق نقل كرد كه آن حضرت فرمود: زلیخا اجازه حضور نزد یوسف خواست . به او گفتند: ما دوست نداریم كه تو را به پیش او ببریم به خاطر آن بدیهایی كه تو به او روا داشتی . زلیخاگفت : من از كسی كه از خدا می ترسد نمی ترسم . وقتی زلیخا وارد شد حضرت یوسف فرمود: ای زلیخاچرا رنگ و روی تو را دگرگون می بینم . عرضه داشت : حمد خدایرا كه پادشاهانرا به معصیت ،بنده ساخت و بندگان را به طاعت ،پادشاه كرد یوسف به او فرمود: علت آن كارهای تو با من چه بود؟ عرضه داشت به خاطر زیباییت ای یوسف ،فرمود: چه می كردی اگر در زمان پیامبر آخر الزمان می بودی و او را می دیدی كه نامش ‍ محمد (ص ) است كه از من زیباتر و نیكو خلق تر و بخشنده تر می باشد. عرضه داشت : راست می گویی ! یوسف فرمود: چگونه فهمیدی كه من راست می گویم گفت : چون وقتی كه نام او را بردی محبت او در قلب من جای گرفت . خدای تعالی به یوسف وحی فرمود كه زلیخا راست گفت ،من هم به خاطر دوستی او با محمد و آلش او را دوست دارم آنگاه خدای تعالی به یوسف امر كرد كه او را تزویج كن !

جابر از اباعبدالله (ع ) روایت كرد كه فرمود فرشته ای از فرشتگان خدا، از خدا خواست كه هر چه را بندگان می گویند بشنود. خدای تعالی در خواست او را اجابت كرد و این فرشته تا روز قیامت می ایستد و هیچ مومنی نیست كه می گوید: صل علی محمد و آل محمد جز آنكه آن فرشته می گوید و علیك السلام سپس فرشته می گوید ای رسول خدا !فلانی به تو سلام می رساند. رسول خدا (ص ) می فرماید و علیه السلام امیر المومنین (ع ) فرمود: به چهار شخص شنوایی داده شده است : پیامبر و بهشت و آتش ‍ و حور العین . وقتی بنده نمازش را تمام كرد پس بر پیامبر درود فرستد و از خدا بهشت را بخواهد و به خدا از آتش پناه برد و از او بخواهد كه حور العین را به او تزویج كند،زیرا هر كس بر پیامبر درود بفرستد ،دعای او بالا برده می شود، و هر كس از خدا بهشت را بخواهد، بهشت می گوید: خدایا خواست بنده ات رابده در آنچه خواست و هر كس به خدا از آتش جهنم پناه برد، جهنم گوید: خدایا بنده را از آتش جهنم نجات بده ! و هر كس از خدا حور العین بخواهد ایشان می گویند: خدایا به بنده ات آنچه را كه خواست عطا كن !

محمد بن مسلم از امام باقر و یا امام صادق علیهما السلام روایت كرد كه فرمود: در میزان (47)چیزی سنگینتر از درود بر محمد و آلش نیست ، عمل مرد در كفه ای از میزان گذاشته می شود و میزان سبك می باشد سپس صلوات بر محمد و آل او در میزانش می گذارند میزان سنگین می شود. هشام بن سالم از امام صادق علیه السلام روایت كرد كه فرمود: پیوسته دعا محجوب می گردد تا آنكه صلوات بر محمد و آل محمد فرستاده شود. و از آن حضرت منقول است : هر كس دعا كند و پیامبر (ص ) را ذكر نكند دعا بر سر او پرواز می كند، وقتی كه پیامبر (ص ) را یاد كند دعا بالا می رود و از آن حضرت (ع ) روایت شده است كه فرمود: هر كس به خدا حاجتی دارد، با درود بر محمد و آلش شروع كند پس از خدا حاجتش را بخواهد سپس با درود بر محمد و آلش ختم كند ،زیرا خدای عز و جل كریمتر از آن است كه دو طرف دعا را قبول كند ولی وسط آنرا قبول نكند زیرا صلوات بر محمد و آل محمد رد نمی شود. (48)

امر دهم : گریه در حال دعا

و این بهترین آداب و اوج دعاست : اولا به خاطر كه گریه دلالت بر رقت قلب دارد كه دلیل بر اخلاص است و با اخلاص دعا اجابت می گردد. امام صادق علیه السلام فرمود: وقتی لرزان شدی و گریستی و قلبت هراسان شد پس آن حالت را دریاب و حال دعای مقرون به اجابت به تو نزدیك شده است . دوم و دلیل دیگر آنكه : خشگی چشم از قساوت قلب سات چنانكه در این مورد روایت شده است و این خبر از دوری از خدای سبحان می دهد و از جمله چیزهایی كه خدای تعالی به موسی وحی كرد این است كه : ای موسی ! امیدت را در دنیا طولانی نساز!زیرا قلب تو سخت می گردد و كسی كه سنگدل باشد، از من دور است . و دعای سنگدل مردود است زیرا آن حضرت فرمود و خدا دعایی كه با سنگدلی توام باشد قبول نمی كند و در ثانی گریه دلیل بر این است كه شخص انقطاع به خدای تعالی پیدا كرده و خشوع وی زیاد گردیده است . رسول خدا (ص ) فرمود: وقتی خدا بنده ای را دوست داشته باشد در قلبش نوحه گری از غم می گذارد ،زیرا خدای تعالی هر قلب حزین را دوست دارد، و خدای تعالی كسی را كه از ترس خدا گریسته باشد داخل آتش ‍ نمی سازد مگر آنكه شیر به پستان باز گردد (یعنی به فرض ‍ محال ) و غبار مجاهد در راه خدا و دود آتش جهنم در دماغ مومن باهم جمع نمی شود. وقتی خدا ازبنده ای بدش بیاید نی لبكی از خنده در قلبش می گذارد تا آنكه قلب را بمیراند و خدای تعالی خوشحالان را دوست ندارد.

سوم آنكه : گریه موافق با سفارش پروردگار به انبیا است در آنجایی كه خدای تعالی به عیسی (ع ) فرموده است : ای عیسی ! برای من گریه كن و قلب خاشع بیاور! و بر قبور اموات بایست و ایشان را با صدای بلند بخوان !شاید موعظه خودت را از ایشان بگیری و بگو: من بزودی به ایشان ملحق می شوم ، از چشمانت برایم اشك فرو بریز و قلبت را برایم خاشع گردان !

ای عیسی ! در حالت های سخت به من استغاثه كن ! زیرا من انسانهای افتاده را كمك می كنم و اجابت مضطربین می نمایم و من ارحم الراحمینم .

و از جمله چیزهایی كه خدای تعالی به موسی وحی كرد اینكه : ای موسی ! وقتی كه مرا می خوانی ترسان و دلسوخته و هراسان باش وصورتت را بر خاك بمال ! و با بهترین عضوت مرا سجده نما! و در حالت ایستاده در پیشگاهم دعا بخوان و باقلب خاشع و ترسان با من مناجات كن و تا عمر داری تورات را زنده نگه دار و محامد من را به نادانان بیاموز و نعمت های مرا به ایشان یاد آوری نما! و به ایشان بگو: در گمراهی خود باقی نمانند ،زیرا گرفتن و عذاب من دردناك و سخت است . ای موسی ! در دنیا آرزویت را طولانی مگردان ! زیرا قلبت سخت می شود و كسی كه قلبش سخت باشد ،از من دور است و قلب خود را با ترس بمیران ! كهنه جامه و زنده دل باش ! بر زمینها مخفی و برآسمانیها معروف باش ! در خانه بنشین ! و شب زنده دار باش ! در پیشگاه من دعای صابران را بخوان ! وبسان فراری از دشمن از كثرت گناهان فریاد بزن ! و برای آن ازمن كمك بخواه !من یارو و یاور خوبی هستم . و از آن حضرت روایت شد كه خدا فرمود: ای موسی ! مرا حرز خودت قرار بده و گنج اعمال صالح باقی خودت را نزد من به ودیعت بگذار!

دلیل چهارم : در دعا خصوصیات و فضائلی (49) هست كه درطاعت غیر دعا نیست و روایت شده كه بین بهشت و جهنم گردنه ای است كه جز گریه كنندگان از ترس خدا، از آن عبور نمی كنند.

از پیامبر صلی الله نقل شده است كه پروردگار تبارك و تعالی به من خبر داد و فرمود: قسم به عزتو جلالم ! كه عابدان به ثواب گریه كنندگان نمی رسند ،برای ایشان در جایگاه بلند قصری بنا كنم كه كسی با ایشان شریك نباشد.

از جمله وصیت هایی كه به موسی شده این است كه : مادامی كه در دنیا هستی بر خودت گریه كن ! و از هلاكت بپرهیز! و زینت زندگی دنیا و زیباییهای آن تو را فریب ندهد. خدای تعالی به عیسی (ع ) وحی فرمود ای عیسی فرزند با كره بتول ! بر خودت گریه كن ! بسان گریه كسی كه با خانواده اش وداع می كند و بادنیا دشمنی می كند و آن را برای اهل دنیا وا می گذارد و علاقه اش به آن چیزی است كه در نزد خدایش ‍ باشد. و از امیر المومنین (ع ) روایت شده است كه وقتی خدای تعالی با موسی سخن گفت ، موسی (ع ) عرضه داشت :خدایا پاداش كسی كه از ترس تو گریه كند چیست ؟ فرمود: ای موسی رویش را از آتش جهنم حفظ می كنم و او را در روز فزع اكبر ایمن می كنم . امام صادق (ع ) فرمود:همه چشمها در روز قیامت گریه می كنند جز سه چشم : چشمی كه از محارم خدا دوری جوید، چشمی كه در اطاعت خدا بیدار باشد. (50) چشمی كه در دل شب از ترس خدا گریه كند. و از امام صادق (ع ):وارد شده كه هیچ چیزی بسان اشك چشم ارزش ‍ وقیمت ندارد،قطره ای از اشك دریاهایی از آتش را خاموش ‍ می كند. وقتی اشك چشم را فرو گیرد، صورتش را سختی و ذلتی فرو نمی گیرد وقتی اشك فرو ریزد خدای تعالی آتش ‍ جهنم را بر او حرام می كند اگر گریه كننده ای بر امتی گریه كند، خدای تعالی بر آنها رحمت می كند، مگر آن چشمی كه از ترس خدا گریه می كند. و هیچ چشمی از ترس خدا پر از اشك خدا پر از اشك نشد و اشك او را فرا نگرفت جز آنكه خدای تعالی آتش را بر تمام جسدش حرام می كند. و اشك هیچ چشمی بر صورتش فرو نریخت كه آن صورت دچار تنگی و خواری شود و هیچ چیزی نیست جز آنكه كیل و وزنی دارد جز اشك كه خدای تعالی بامقدار اندك آن ، دریاهای آتش را خاموش می كند و اگر بنده ای درباره امتی گریه ، خدای تعالی آن امت را به گریه آن بنده ، می بخشد.

و از معاویه بن عمار نقل شده است كه از امام صادق (ع )شنیدم می فرمود: در سفارش رسول خدا (ص ) به علی (ع ) آمده است كه آن حضرت فرمود: ای علی تو را به خصلت هایی سفارش می كنم آنها را حفظ كن ! بعد فرمود: خدایا علی (ع ) را كمك كن و خصلت هایی را شمرد: چهارم از آن خصلت هازیاد گریه كردن به خاطر ترس از خدا كه به عوض ‍ هر گریه خدای تعالی هزار خانه ، در بهشت می سازد. ابوحمزه از ابا جعفر امام باقر علیه السلام نقل كرد: هیچ قطره ای در نزد خدا دوست داشتنی تر از قطره اشكی نیست كه در تاریكی شب از ترس خدا بدون ریا ریخته شود. و كعب الاحبار گفت : قسم به آنكه جانم در دست اوست ، اگر از ترس خدا گریه كنم و اشكها بر صورتم بریزد، پیش من دوست داشتنی تر از اینكه كوهی از طلا را صدقه دهم نیست . ابن ابی عمیر از مردی از اصحابش روایت كرد گفت : امام صادق (ع )فرمود: خدای تعالی به موسی وحی فرمود: بندگانم دوست داشتنی تر از سه خصلت به من تقرب نجستند. موسی (ع ) عرضه داشت : پروردگارا! آنها كدامند؟فرمود ای موسی : زهد در دنیا و ورع از معاصی و گریه از ترس من . موسی عرضه داشت : پروردگارا جزای كسی كه چنین كند چیست ؟ خدای تعالی وحی فرمود: ای موسی ! زاهدان (51) در دنیا در بهشت هستند و گریه كنندگان از ترس من در جایگاه بلندی هستند كه هیچكس با آنها مشاركت ندارد. و اما دوری كنندگان از معاصی پس من از مردم حساب می كشم و از ایشان حساب نمی كشم .

در حجة الوداع پیامبر فرمود: هر كس از ترس خدا گریه كند به هر قطره اشكش خدای تعالی جزایی به اندازه كوه احد می دهد كه در میزانش می باشد و به هر قطره اشكش ‍ چشمه ای در بهشت عنایت می كند كه در دو جانبش نهرها و قصرهایی وجود دارد كه نه چشم دیده و نه گوش شنیده و نه به قلب بشری خطور كرده است . و از امام باقر (ع ) نقل شده كه ابراهیم علیه السلام فرمود: پروردگاراجزای بنده ای كه از ترس تو صورتش از اشك تر شود چیست ؟ خدای تعالی فرمود: پاداش و مغفرت و رضایت من در روز قیامت پاداش ‍ اوست . اسحاق بن عمار نقل كرد كه به امام صادق (ع ) عرضه داشتم : دعا می كنم و دوست دارم گریه كنم ولی نمی آید، و چه بسا از میت خانواده ام یاد می كنم و رقت حاصل می شود و گریه می كنم ایا جایز است ؟ فرمود: بله ایشان را یاد آور وقتی رقت حاصل شد برای خدا گریه كن !

نزدیكی و تخفیف :

اگر گریه ات نمی آید خود را به گریه بزن ، زیرا امام صادق (ع )فرمود: اگر گریه ات نمی آید خودت را به گریه برن ، و از سعید بن یسار گفت :به امام صادق (ع )عرضه داشتم : آیا در دعا خودم را به گریه بزنم ولی گریه حقیقی نباشد؟ فرمود: بله گر چه به اندازه سر مگسی باشد. و ابی حمزه از امام صادق روایت كه امام صادق (ع ) به ابو بصیر فرمود: اگر از امری می ترسی و یا حاجتی می خواهی پس شروع به تمجید و ثنای الهی كن ! چنانكه او سزاوارش است و بر پیامبر و آلش درود بفرست ، و خود را به گریه بیانداز ،گرچه مثل سر مگسی باشد زیرا پدرم می فرمود: نزدیكترین حالت بنده به خدا گریه در حال سجده است . و از آن حضرت است كه گریه ات نمی آید خودت را به گریه بیانداز اگر به اندازه سر سوزنی از تو اشك خارج شده پس خوشا به حالت .

نصیحت :

اگر موفق به دعا شدی ولی چشمان تو برای گریه تو را مساعدت نمی كنند ولی برای آمادگی برای ریزش اشك یاد گناهان بزرگ و رسواییهای آن در روز قیامت و ترس مردم از ملك علام نما و تصور كن آنچه بر خلایق فرود می آید در حالیكه زبان ها نالان شده بانگها خاموش شده و در میان اعضای بدن قرار گرفتی كه شاهدند و گفتگو می كنند و به حدی خلایق ازدحام كرده اند كه عرق (چون دریایی ) ایشان را لگام زده و تا بناگوش رسیده روزی ، كه نهانها اشخاص آشكار می شود و پنهانیهای ایشان روشن می شود و عداوتها كشف می گردد و كسی حال نظر والتفات ندارد.

رسول خدا(ص ) فرمود: در روز قیامت مردم پابرهنه و عریان ازدحام می كنند عرق ایشان را لگام زده و به بناگوش رسیده است . سوده همسر رسول خدا(ص ) گفت : وای بر ما عده ای به عده دیگر نگاه كنند. حضرت فرمودمردم مشغولتر از آن هستند كه نگاه كنند لكل امرء منهم یومئذ شان یغنیه (93)هر كس در آنروز در مصیبتی گرفتار است كه ، دل مشغول آنست . چگونه توانایی نگاه دارد در صورتی كه عده ای برصورتشان كشانده می شوند و عده ای بر شكمشان راه می روند و عده بسان مورچگان زیر قدمها له می شوند و عده ای بر لبه آتش تا بهنگام تمام شدن حساب مردم به دار آویخته شده اند و عده ای مار در گردن ایشان حلقه زده است و تا بهنگام پایان حسابرسی ایشان را نیش می زنند و عده ای گرفتار حیوانات سم دارند كه ایشان را لگذ می زنند و عده ای مبتلا به حیوانات شاخدارند كه ایشان را شاخ می زنند و با پاهایشان ایشان را لگد می كنند. و به حال مردم در آنروز و قبل و بعدش فكر كن كه علت آن شقاوت و یا سعادت است . در این صورت علت ترس و انگیزه گریه و رقت و اخلاص قلب در تو پیدا می شود آنگاه فرصت دعا پیش می آید از آن فرصت استفاده كن و بدان كه این لحظه بهترین لحظات و گرانمایه ترین حالات عمر است و در این حالت به خدای جلیل متوجه شو و از طلب آرزوها بپرهیز و متعرض سئوال اینگونه امور نشو و اگر از او چیزی درخواست می كنی در خواست و طلب تو روی آوری همیشگی حق سبحانه بر تو وروی آوردن تو بر او باشد و مراعات ادب را در پیشگاه حق سبحانه درخواست كن و چیزی سئوال كن كه خوبیش بماند و وبال آن گردن تو را نگیرد، ولی مال نه برای تو باقی می ماند و نه تو برای آن باقی می مانی !

آگاهی

بدان كه گریه از گناهان و فریاد و زاری به حق تعالی صفاتی دوست داشتنی هستند ولی بدون كناره گیری از گناهان و توبه از آنها مفید نیست . سید العابدین علی بن الحسین (ع ) فرمود: گریه ای كه در آن اشك باشد ولی همراه ورع و پرهیزكاری نباشد كه جلوی معاصی را بگیرد، گریه ترس از خدا نیست ، و این ترس كاذبی است . از پیامبر (ص ) روایت شه است كه حضرت موسی (ع ) به یكی از اصحابش در حال سجده گذشت ، كارش راانجام داد و برگشت ، باز هم او را در حال سجده دید. حضرت موسی (ع ) فرمود:اگر حاجت تو در دست من بود آنرا روا می كردم . خدای تعالی به او وحی فرمود: ای موسی ! اگر آنقدر سجده كند كه گردنش قطع شود مگر از آنچه مورد خشم من است به سوی آنچه كه مورد رضایت من است برگردد.وروایت از راه دیگر وارد شده كه موسی باز مردی گریان گذشت . سپس برگشت باز او داشت گریه می كرد فرمود خدایا! بنده تو از ترس تو گریه میكند. فرمود: ای موسی اگر مغز سرش با اشك چشمانش فرود آید من او را نمی آمرزم زیرا او دنیا را دوست دارد.

و از جمله وحی هایی كه به موسی علیه السلام شده : ای موسی ! با قلب پاك و زبان راستگو مرا بخوان و از امیرالمونین روایش شده كه فرمود: دعا كلید سعادت و گردنبند رستگاری است ، و بهترین دعا آن است كه از سینه پاك و قلب پرهیزگار صادر شود و مناجات علت نجات است و اخلاص علت خلاص است وقتی ناله و آه زیاد شد خدای تعالی پناهگاه است .

امر یازدهم :

اقرار به گناهان قبل از درخواست از خدا لازم است چون مشتمل بر انقطاع و پناه بردن به خدا و پست كردن نفس ‍ است . و هر كس خود را پست نماید وتواضع كند خدای تعالی او را بلند می كند و خدای تعالی در نزد دلشكستگان جای دارد. روایت شده است كه عابدی هفتاد سال روزها روزه می داشت و شبها به عبادت صبح می كرد و سپس از خدای تعالی حاجتی را در خواست كرد حاجت او بر آورده نشد. پس به خود روی آورد و گفت : ای نفس به خاطر تو خدا حاجت مرا نداد اگر در تو خیری می بود حاجت تو را به تو می دادند خدای تعالی فرشته ای را به سوی او فرستاد و گفت ای فرزند آدم ! این لحظه كه نفست را كوچك شمردی در نزد من بهتر از عبادت های گذشته ات می باشد و از امام باقر (ع ) آمده است ، كه فرمود: خدای تعالی به موسی وحی فرمود: آیا می دانی چرا من تو را برای گفتگو برگیزدم ؟ عرضه داشت پروردگارا!خیر !

فرمود: ای موسی !من بندگانم را زیر و رو كردم هیچكس را بسان تو خوارتر برای خودم ندیدم تو وقتی نماز می گزاری ، صورتت را بر خاك می گذاری . و در روایت دیگر: من بندگانم را زیرورو كردم كسی را خوارنفس تر از تو پیش خودم ندیدم پس دوست داشتم كه تو را بین خلایق بالا ببرم . وروایت شده است كه خدای سبحان به حضرت موسی (ع ) وحی كرد كه برای مناجات من بالای كوه برو و چندین كوه در آنجا وجود داشت . هر كدام خود را بلندتر میشمرد و امید داشت كه حضرت موسی بالای او رود. جز كوهی كوچك كه خود را كوچك شمرد و گفت من كوچكتر از آنم كه پیامبر خدا برای مناجات با رب العالمین بر بالای من رود. پس خدای تعالی به موسی وحی فرمود كه به همین كوه كوچك بالا رود ،زیرا او برای خود اهمیتی قائل نیست .

از پیامبر (ص ) روایت شده كه سه چیز است كه خدای تعالی جز خوبی در مورد آنها اراده ی ندارد: تواضع و خود را پست شمردن كه خدای تعالی اراده ای جز بزرگ نمودن او ندارد و خوار داشتن نفس كه خدای تعالی جز عزت برای او اراده ای نكرده است . و پرهیزگاری و خدای جز غنا برای اواراده نكرده است و نیز روایت شده است كه در فرو گذاشتن نفس و شكستن و خشمگین كردن آن رضایت حق سبحانه است . از جمله چیزهایی كه خدای تعالی به حضرت داوود وحی فرمود: ای داوود! من پنج چیز را در پنج چیز دیگر گذاشتم و مردم در پنج چیز غیر آندو می جویند و آنرا نمی یابند. علم را در گرسنگی و تلاش نهادم و ایشان در سیری و راحت می جویند پس عزت را نمی یابند و بی نیازی را در قناعت نهادم و ایشان در زیادی مال می جویند و نمی یابند ورضای خویش را در خشم نهادم و ایشان در خشنودی نفس ‍ می جویند و آنر نمی یابند و راحت را در بهشت گذاشتم و ایشان در دنیا می جویند و نمی یابند.

فواید اقرار به گناهان

و از فواید یاد آوری گناهان این است كه ترس و رقت قلب انسان افزوده می شود. امام صادق علیه السلام فرمود: وقتی شما رقت قلب پیدا كردید انگاه دعا كنید زیرا قلب تنها در حالت اخلاص پاك می شود. وهمین علت گریه و ریزش اشك است و این خود از آداب دعاست بنابراین آمادگی برای پیدا كردن یك ادب دعا، باعث پیدا شدن ادب دیگری برای دعا شده است . و چون امام صادق علیه السلام فرمود: آداب دعا عبارتند از مدح خدای سپس ثنای الهی سپس اقرار به گناهان آنگاه در خواست از خدا. به خدا قسم هیچكس از گناه جز با اقرار به آن بیرون نرفته است بنابراین در اقرار به گناهان پنج فایده موجود است :

اول : انقطاع به خدای تعالی .

دوم : شكستگی قلب و فضیلت آنرا فهمیدی .

سوم :چه بسا رقت حاصل می شود و آن نشانه اخلاص است و به آن هنگام اجابت تحقق می یابد.

چهارم :اقرار به گناه چه بسا باعث گریه می شود و این بهترین آداب دعاست .

پنجم : با امر امام صادق علیه السلام موافقت می كند.

امر دوازدهم :

روی آوردن دل به سوی حق تعالی زیرا كسی كه به تو رو نكند شایسته رو كردن نیست . چنانكه كسی با تو گفتگو كند و تو میدانی كه او از گفتگویش غافل است و بادلش از گفتگوی با تو رویگردان شده است ، او هم مستحق رویگردانی توست به اینكه با او گفتگو نكنی و از جوابش رویگردان شوی .

امام صادق علیه السلام فرمود: هر كس می خواهد كه جایگاه خود را نزد خدا بفهمد، جایگاه حق تعالی را به پیش خود بنگرد، حق تعالی بنده را به جایگاهی همانند جایگاه خود نزده بنده می نشاند. و امیر المومنین علیه السلام فرمود: حق تعالی دعای دلی كه متوجه غیر خداست نمی پذیرد. بدون توجه قلبی دعا كردن معنایش آنست كه خواسته جدی نیست و یا یقین به اجابت ندارد و یا خدای را نغوذ بالله ناتوان می داند.(94)

و سیف بن عمیر از امام صادق علیه السلام نقل كرده است كه : وقتی دعا كنی دلت را متوجه حق سبحانه نما.

و از جمله چیزهایی كه خدای تعالی به حضرت عیسی (ع ) وحی كرده این است كه : ای عیسی !مرا نخوان !جز در صورتی كه گریه و زاری نمایی و همت تو مصروف یك چیز باشد وقتی اینگونه مرا بخوانی تو را اجابت می كنم .

از ائمه علیه السلام : آمده است كه دو ركعت نماز با تدبر بهتر از زنده داشتن یك شب با دلی مشغول است . از ائمه اطهار علیهم السلام روایت شده كه : نماز بدون حضور قلب نفعی به حال تو ندارد. و از سنت های ادریس علیه السلام است كه : وقتی مشغول نماز شدید خاطره ها و افكار خود را متوجه نماز سازید و خدای را با حالی پاكیزه و با نشاط بخوانید و از او با خضوع و با خشوع وطاعت و افتادگی ، مصالح و منافع خود را بخواهید. و از جمله آن كلمات :اینكه وقتی داخل روزه شدید نفوستان را از آلودگی و فحش و نجاست پاك كنید و برای خدا با قلبهای صاف و پاكیزه از افكار بد و خیالات زشت روزه بگیرید! زیرا خدای تعالی دلهای آلوده ونیت های شرك آمیز را نجس می شمارد.

امر سیزدهم : دعا باید قبل از حاجت سابقه داشته باشد

رسول خدا (ص ) به اباذر فرمود: آیا سخنانی به تو یاد ندهم كه خدای تعالی منفعتی از آن به تو برساند؟ عرضه داشت : بله ای رسول خدا (ص ) فرمود: خدای را حفظ (یاد) كن خدای تو را حفظ (یاد) می كند خدای را حفظ (یاد) كن او را جلوی خودت می یابی .در آسایش خودت را به خدا بشناسان ، خدای تو را در سختی می شناسد وقتی درخواست می كنی از خدا درخواست كن ! وقتی كمكی می خواهی از خدا كمك بخواه تقدیر حوادث پایان پذیرفت و تا روز قیامت نوشته گردید. اگرتمام خلق كوشش كنند كه نفعی كه خدای تعالی مقدر نفرمود به تو برسانند نمی توانند.

و هارون بن خارجه از امام صادق علیه السلام نقل كرد كه آن حضرت فرمود: دعا در آسایش باعث استجابت دعا به هنگام بلاست و از آنحضرت روایت شده است : كه هر كس از بلایی بترسد كه مبادا به او اصابت كند از خدای تعالی در خواست نماید كه خدا او را به آن مبتلا نكند. خدای تعالی هرگز آن بلا را به او نازل نمی كند و امام سید العابدین عیله السلام فرمود: دعا بعد از آنكه بلا نازل شد فایده ای ندارد. (51)

امر چهاردهم : دعا برای برادران و التماس دعا ازایشان

ابن ابی عمیر از هشام بن سالم از امام جعفر صادق (ع ) روایت كرد ،فرمود: هر كس چهل مومن را پیشاپیش دعا كند، سپس ‍ برای خود دعا كند، خدای تعالی دعایش را مستجاب كند. و بعد از پایان نماز شب مستحب است كه در حال سجده بگوید: اللهم رب الفجر و اللیالی العشر و الشفع والوتر و اللیل اذا یسر و رب كل شی و ملیك كل شی صل علی محمد و آله و افعل بی و بفلان ما انت اهله و لا تفعل بنا ما نحن اهله یا اهل التقوی والمغفره

پروردگارا! پروردگار فجر و شبهای دهگانه (اول ذی الحجه ) و پرودگار جفت و فرد شب ، آن هنگام كه به روز روشن مبدل می شود و پروردگار همه ، و پادشاه همه ،درود بر محمد و آلش بفرست و به من و به فلان و فلانی آن نما كه تو سزاوارش ‍ هستی و نه آنچه كه ما سزاوار آنیم ای اهل تقوا و مغفرت و روایت شده خدای سبحان به موسی وحی فرمود: ای موسی ! از من با زبان بدون گناه بخواه . عرضه داشت : كجا چنین چیزی ممكن است ؟

خدای تعالی فرمود: مرا با زبان دیگران دعا نما! و رسول خدا (ص ) فرمود: هیچ دعایی به سرعت اجابت دعای غایب در حق غایب نیست . و فضل بن یسار از امام باقر (ع ) نقل كرد: نزدیكترین و سریعترین دعا به اجابت دعای برادر مومن برای برادرش در غیاب اوست .

از امام باقر (ع ) روایت شده : سریعترین دعا به اجابت ، دعای برادر مومن درغیاب برادر مومن است ، وقتی شروع به دعا كرد فرشته موكل می گوید: آمین وبرای تو دو برابر آن باد!

عبدالله بن سنان از امام باقر (ع ) روایت كرد كه آن حضرت فرمود: دعای برادر مومن ، در حق برادر مومن در غیابش ، رزق را پایین می كشد و بدیها را دفع می كند. و از آنحضرت روایت كرد كه همانند ثواب آن دعا، كه برای ایشان كرده است ، به اندازه تمام مردان و زنان مومن ، از ابتدای دنیا تا انتهایش تا روز قیامت به او می دهد و بنده ای ،امر به آتش می شود، او را به سوی آتش جهنم می كشند مومنین و مومنات عرضه می دارند: پروردگارا این همان بنده ای است كه برای ما دعا كرد، او را شفاعت می كنند. و خدای تعالی شفاعت ایشان را می پذیرد و پس از آتش نجات پیدا میكند. و علی از پدرش ‍ روایت كرد گفت :عبدالله بن جندب (95)را در موقف عرفات دیدم موقفی را بهتر از موقف او ندیدم ، زیرا پیوسته دستانش ‍ را به سوی آسمان بلند كرده بود و سیلات اشك بر صورتش ‍ می ریخت به طوری كه بر زمین می افتاد، وقتی مردم بازگشتند گفتم : ای ابا محمد!من موقفی را بهتر از موقف تو ندیدم ، گفت به خدا قسم جز برای برادرانم دعا نكردم ،زیرا امام ابوالحسن علیه السلام به من خبر داد كه هر كس در غیاب برادر مومنش ‍ برای وی دعا كند از عرش ندادر دهند كه : صد هزار برابر برای تو باشد. پس خوشم نیامد كه صد هزار دعای ضمانت شده را برگردانم و دعایی را بگیرم كه نمی دانم مستجاب است و یا نه .

ابن ابی عمیر از زید نرسی روایت كرد فرمود: من با معاویه بن وهب در موقف بودم و او دعا می كرد كنجكاو شدم ندیدم دعایی برای خود نماید و دیدم كه برای تك تك مردم از جاهای مختلف با نام بردن ایشان و پدرانشان دعا می كند تا اینكه مردم به طرف مشعر راه افتادند آنگاه پرسیدم : عمو جان از تو چیز عجیبی دیدم . گفت : علت تعجب تو چیست ؟ گفتم : برادرانت را در چنین موضعی بر خود مقدم داشتی و ایشان را نفقد كردی ! در پاسخ من گفت : برادر زاده از این تعجب مكن ! من از مولایم و مولای تو ومولای هر مومن و مونه و به خدا قسم آقای همه گذشتگان و آقای باقی ماندگان بعد از پدرانش ‍ علیهم السلام شنیدم این گوش معاویه كر شود و چشمانش ‍ كور شود و شفاعت محمد (ص ) به او نرسد ،اگر نشنیده گفته باشم می فرمود: هر كس د رغیاب برادر مومنش برای وی دعا كند فرشته ای از آسمان دنیا ندا در می دهد ای بنده خدا! برای تو دویست هزار برابر آنچه كه تو دعا كردی باشد و فرشته ای از آسمان سوم فریاد بر میدارد ای بنده خدا! برای تو سیصد هزار برابر آنچه كه تو دعا كردی باشد و فرشته ای از آسمان چهارم فریاد بر می آورد: ای بنده خدا! برای تو چهار صد هزار برابر آنچه كه تو دعا كردی باشد و فرشته ای از آسمان پنجم فریاد بر می آورد كه ای بنده خدا! برای تو پانصد هزار برابر آنچه كه تو دعا كردی باشد و فرشته ای از آسمان ششم فریاد بر می آورد كه ای بنده خدا! برای تو ششصد هزار برابر آنچه كه تو دعا كردی باشد و فرشته ای از آسمان هفتم فریاد بر می آورد كه ای بنده خدا! برای تو هفتصد هزار برابر آنچه كه تو دعا كردی باشد. سپس خدای تعالی به او ندا می دهد: من ، بی نیازی هستم كه فقیر نمی گردم ، ای بنده خدا! برای تو هزار هزار برابر آنچه كه دعا كردی باشد. برادر زاده ! اهمیت كدام دعا بیشتر است ؟ ایا آنكه من برای خود برگزیدم بهتر است یا آنكه تو مرا به آن امر می كنی ؟

آگاهی :

شایسته است كه علاوه بر دعا برای برادر مومن ،به دل ،دوستش داشته باشی و خالصانه دعا كنی و برای آرزوی اجابت آن دعا كنی . وقتی چنین باشی تو سزاوار استجابت دعایی كه در مورد خودت هم خدای تعالی چندین برابرش ‍ عوض دهد. زیرا دوست داشتن مومن به تنهایی خود حسنه است و خیر خواهی برای او حسنه دیگری است پس دعای تو مشتمل بر سه حسنه است محبت ،و اراده برای او حسنه دیگری است پس دعای تو مشتمل بر سه حسنه است محبت ، و اراده خیر برای او، و دعا. و نیز وقتی چیزی را برایش از خدا در خواست می كنی او را به قلب خودت دوست خواهی داشت و در دعایت به پیش خدای اكرم الاكرمین و اجود الاجودین شفاعتش می كنی و او كریمتر و قادرتر واولی است از توكه به بنده اش منفعت برساند، ناچار تو را اجابت می كند. و در روایت جابر از امام ابی جعفر باقر(ع ) در تفسیر آیه : یستجیب الذین امنوا و عملوا الصالحات و یزیدهم من فضله (96) خدای تعالی دعای كسانی را كه ایمان آورند و عمل صالح انجام دادند اجابت می كند و از فضل خود برایشان می افزاید فرمود: مراد مومنی است كه در غیاب برادر مومنش برایش دعا كند پس فرشته می گوید: و برای تو مثل آنچه كه در خواست كردی باشد و این به خاطر دوستی تو به تو بخشیده شد. این روایت اشاره به مطلب مذكور دارد.

حكایت شده است : یكی از نیكان بعد از پایان نماز در مسجد برای برادران خود دعا می كرد، وقتی از مسجد بیرون آمد پدرش را مرده یافت و وقتی از كفن و دفن او فارغ شد شروع به تقسیم تركه بین برادران مومن كه برایشان دعامی كرد نمود علت آنرا سئوال كردند: گفت : من در مسجد برای ایشان بهشت را درخواست می كردم . اكنون آیا در مورد دنیای فانی بخل بورزم . و در گفتار امام صادق علیه السلام فكر كن : وقتی دو مومن با همدیگر دست دادند صد رحمت بین ایشان تقسیم می شود نودونه رحمت سهم آنست كه بیشتر از دیگری ، او را دوست داشته باشد. پس عنایت خدای سبحان را در مومن و محبت به او بدان و دعای تو برای برادر مومنت برای تجارت نباشد یعنی تنها برای این دعا كنی كه ثواب دعا كننده برای مومن را ببری بدون آنكه محبت او را در دل داشته باشی و كار به استجابت این دعا نداشته باشی . بر تو می ترسم كه با این حالت اجر دعا از دست تو برود توجه به روایت جابر كن در آنجا كه فرشته می گوید: چون تو دوستش داشتی (این اجر برای تو باشد) .

فصل

چگونه برادر مومنت را دوست نداشته باشی ، در صورتیكه یاورت علیه دشمنانت می باشد و كمك كار در دین توست و با تو در دوستی دوستان موافق است و در دشمنی دشمنانت همداستان . و از ائمه اطهار علیهم السلام وارد شده است كه فرمود: بنده به حقیقت ایمان نمی رسد تا آنكه برادرش را دوست بدارد. و از آن حضرت آمده است : شیعه ما همدیگر را دوست دارند و در محبت ما به همدیگر بذل و بخشش ‍ می كنند.

عبد المومن انصاری می گوید: بر ابی الحسن موسی بن جعفر (ع ) وارد شدم و در نزد او محمد بن عبدالله جعفری بود، به او لبخند زدم امام (ع ) وارد شدم و در نزد او محمد بن عبدالله جعفری بود، به او لبخند زدم امام (ع ) فرمود: آیا دوستش ‍ داری ؟ (52) عرضه داشتم : بله و جز به خاطر شما دوستش ‍ نمی دارم . فرمود او برادر توست و مومن برادر تنی مومن است . ملعون است ملعون ،كسی كه برادرش را متهم كند ،ملعون است كسی كه با برادرش غش كند. ملعون است ملعون كسی كه به برادرش نصیحت نكند ،ملعون است ملعون است كسی كه بر ضرر برادرش اقدام كند، ملعون است ملعون كسی كه خود را از برادر مومنش مخفی كند، ملعون است كسی كه غیبت برادر مومن خود كند. و از آن حضرت آمده است : محكمترین ریسمانهای ایمان ، دوستی با خدا و دشمنی بادشمنان خداست . و امام صادق علیه السلام فرمود: هر چیزی به چیزی آسایش و راحتی می یابد و راحتی مومن دیدار برادر مومن اوست چنانكه راحتی پرنده در دیدار همجنس (پرنده دیگر) است . آیا ندیدی كه پرندگان با هم می نشینند. حضرت فرمود: مومن برادر مومن است (53) و مومن چشم و آیینه مومن است و راهمایی است كه به او خیانت نمی كند و با او نیرنگ بكار نمی بندد. و به او ظلم نمی نماید و او را تكذیب نمی كند و غیبتش نمی نماید. امام صادق علیه السلام فرمود: هر دومومن یا سه مومن كه پیش ‍ برادری جمع شوند و از كید او در امان باشند و از حیله هایش ‍ نترسند و امیدوار به آنچه دارد باشند، اگر ایشان خدای را بخوانند خدای اجابتشان می كند و اگر از او بخواهند عطایشان می كند و اگر زیادت خواهند خدای به ایشان زیاد دهد و اگر ساكت باشند ابتداء خدا به ایشان می دهد. امام صادق علیه السلام فرمود: هر كس برای خدا برادر مومنش را زیارت كند ،نه برای چیز دیگری بلكه برای درخواست وعده های الهی و متحقق شدن آن ، خدای تعالی ،هفتاد هزار فرشته را موكل می كند كه او را ندا دهند و بگویند: خوشا بحالت !و بهشت گوارایت باشد.

و از آنحضرت (ع 9 بدون واسطه از پیامبر نقل شده كه : هر كس ‍ با مردم معامله كند و به آنها ظلم نكند و گفتگو كند و به ایشان دروغ نگوید و وعده به ایشان دهد وخلف وعده نكند ،غیبت چنین انسانی حرام است و مروت او تمام وعدالتش ظاهر و دوستیش واجب است . و از امام ابی جعفر باقر علیه السلام آمده است كه فرمود: خدای تعالی بهشتی دارد كه جز سه تن داخلش نشوند: مردی كه علیه خودش بدرستی حكم كند و مردی كه برای خدا برادر مومن خود را زیارت كند و مردی كه برادر مومن فی الله را ترجیح دهد. و از آنحضرت آمده است كه فرمود: مومنین وقتی با هم ملاقات كنند و مصافحه نمایند، خدای تعالی دستش را بین دو دست ایشان قرار می دهد و با آنكس كه برادر مومنش را بیشتر دوست داشته باشد مصافحه می كند. و از آنحضرت روایت شد كه پیامبر (ص ) فرمود وقتی با هم ملاقات می كنید سلام نمایید و مصافحه كنید! و وقتی از هم جدا می شوید، با استغفار، ا زهم جدا شوید. و امیرالمومنین (ع ) از پیابر (ص ) نقل فرمودكه : فرشته ای مردی را بر در خانه برادر مومنش دید ولی صاحب خانه نبود. فرشته به او گفت : چرا به در خانه او آمدی : مرد گفت من برادری دارم كه می خواهم زیارتش كنم گفت : آیا با همدیگر فامیل هستید یا آنكه حاجتی تو را به اینجا آورده است ؟ می گوید: بین ما و ایشان خویشی بهتر از اسلام نیست و حاجتی مرا به اینجا نیاورده است ولی به خاطر خدا می خواهم با او ملاقات كنم . فرشته گفت : من فرستاده خدای تعالی به سوی تو هستم . بشارت باد به تو كه خدای تعالی به تو سلام میرساند و می فرماید: مرا قصد كردی و باكارت ثواب مرا طلب كردی من بهشت را بر تو واجب می كنم و از خشم من در امانی و از آتش ‍ پناهت دادم . از آن حضرت علیه السلام آمده است : نظر به عالم عبادت است و نظر به رهبر عادل عبادت است و نظر مهربانی و عطوفت به پدر و مادر عبادت است و نظر به برادر كه به خاطر خدا دوستش دارد عبادت است .

و از آنحضرت آمده است خدای تعالی فرمود: بین دو مومن برادری نیست جز آنكه به هر كدام از آندو در جه ای داده است . و از آنحضرت آمده است : هر كس در راه خدا به برادری منفعت رسانید خدای تعالی خانه ای در بهشت برای او می سازد واز آن حضرت آمده است : هر كس برادرش را اكرام كند خدای تعالی به او اكرام می كند. آیا فكر می كنید جواب خدا در مقابل اكرام خدا چیست ؟ عمرو بن حریث (شمر) از جابر از پدرش از امام باقر (ع ) نقل كرد: برادران مومن كه در راه خدا باهم برادر شدند، در روز قیامت یكی در بهشت به درجه ای بالاتر می رسد و شخص بالا رتبه به خدا عرضه می دارد. پروردگارا! او برادر و رفیقم می باشد مرا به طاعت تو امر می كرد و از معصیت تو باز می داشت و مرا به اجر و پاداش تو ترغیب می كرد پس بین من و او در این درجه جمع نما! خدای تعالی بین ایندو جمع می كند. یكی از منافقین از دیگری در درك پایین تر در جهنم قرار می گیرد. منافق پایینتر می گوید :پروردگارا فلانی مرا به معصیت تو امر می كرد و از طاعت تو باز می داشت و مرا بی رغبت به ثواب تو می كرد و از ملاقات تو بر حذر نمی داشت ،بین من و او در این درك جمع كن ! خدای تعالی بین ایشان جمع میكند و این آیه را قرائت فرمود: الاخلاء یومئذ بعضهم لبعض عدوالا المتقین (97)برادران در این روز باهمدیگر دشمنند جز متقین .

ابان بن تغلب از امام صادق علیه السلام نقل كرد: هر مومنی كه از برادر مومنش حاجتی بخواهد واو قدرت بر قضاء آن را داشته باشد ولی آنرا رد كند، خدای تعالی ماری را بر اوبگمارد كه انگشتانش را بگزد. و از اسماعیل بن عمار روایت شده است گفت : من به امام صادق (ع ) عرضه داشتم :آیا مومن رحمت الهی است فرمود بله : هر مومنی كه برای حاجتی پیش برادر مومنش بیاید آن رحمت است كه خدای تعالی او را بسوی او سوق داد و باعثش شده ، اگر آن حاجت را برآورد رحمت را با قبول خود پذیرفت و اگر می توانست حاجتش را برآورد ولی رد كرد، رحمتی را كه خدای برای او سوق داده و باعثش شده ،رد كرده است و رحمت برای شخص حاجتمند ،برای روز قیامت ذخیره می شود، و هر كس ‍ در نیاز برادر مومنش حركت كند ولی با تمام تلاش خود دلسوزی اش نكند به خدا و رسول و مومنین خیانت كرده است و هر كدام از شیعیان كه برادرش از او كمك بخواهد و او قدرت بر كمك داشته است ولی كمك نكند خدای تعالی او را مبتلا به قضای حاجت های دشمنان ما می كند تا آنكه او را به آن عذاب كند. و هر كس مومن فقیری را تحقیر كند یا آنكه او را سبك شمارد یا به خاطر بی پولی و ناداری او را كوچك شمارد خدای تعالی در پیشگاه خلایق او را مشهور كند و حقیرش نماید و پیوسته براو خشمگین می باشد و در نزد هر كس برادر مومنش غیبت شود واو كمك و یاریش كند خدای تعالی در دنیا و آخرت یاریش می كند و هر كس او را یاری نكند و با آنكه قدرت داد از او دفاع نكند، خدای تعالی او را وا می گذارد و در دنیا و آخرت تحقیرش می كند.

مردی كه برای برادران مومن خود گوسفند می كشت

حسین بن علاء روایت كرد گفت : با بیست و چند نفر به سوی مكه راه افتادیم من در هر منزلی گوسفندی می كشتم وقتی خواستم بر امام صادق (ع 9 داخل شوم فرمود: وای بر تو ای حسین ! آیا مومنین را خوار می كنی ؟ عرضه داشتم به خدا پناه می برم ، فرمود: خبر شدم كه در هر منزل برای آنها گوسفندی می كشتی ؟ گفتم : مولای من به خدا قسم ! من جز برای رضایت خدای تعالی گوسفند نكشتم . فرمود :آیا ندیدی كه در بین ایشان عده ای بودند كه می خواستند همانند تو رفتار كنند ولی قدرت بر آن كار را نداشتند و خویش را حقیر شمردند، عرضه داشتم : ای پسر رسول خدا استغفار می جویم و دیگر تكرار نمی كنم .

حضرت فرمود: امت من پیوسته برخیر هستند مادامیكه همدیگر را دوست داشته باشند و امانت را به هم رد نمایند و زكات دهند و وقتی این كارها را نكنند، به قحطی و خشكسالی مبتلا شوند و بزودی زمانی بر امتم بیابد و زكات دهند و وقتی این كارها را نكنند، به قحطی و خشكسالی مبتلا شوند و بزودی زمانی بر امتم بیاید كه دلهایشان با همدیگر بد می شود ولی در ظاهر به خاطر دنیا با هم خوب هستند عملشان ریاكاری است . ترس از خدا ندارند اگر خدای تعالی بلای عمومی بر ایشان نازل كند، آنگاه دعای غریق بخوانند خدا اجابت نكند. و از ابراهیم تیمی روایت شده است ، كه گفت : من در خانه خدا بودم ، امام صادق علیه السلام بر من تكیه داد و فرمود: ای ابراهیم ! آیا می خواهی اجر طواف خود را بدانی ؟ عرضه داشتم : فدایت شوم بله .فرمود: هر كس با معرفت به خانه خدا بیاید و هفت بار طواف كند و دو ركعت نماز در مقام ابراهیم بگذارد خدای تعالی ده هزار حسنه به او می دهد و ده هزار درجه بالایش می برد. سپس فرمود: آیا بهتر از آنرا به تو خبر ندهم ؟ عرضه داشتم فدایت شوم بله ، فرمود: هر كس حاجت برادر مومنش را ادا كند همانند كسی است كه طواف خانه را نماید سپس فرمود همانند كسی كه طواف خانه خدا كند تا ده بار شمرد و فرمود هر مومنی كه از برادر مومنش درخواست كند و او بتواند حاجتش را روا كند و نكند خدای تعالی ماری را در قبر بر او مسلط كند كه انگشتانش را بگزد.(54)

امام حسین و مرد بدهكار

ابن عباس گفت : من و حسین بن علی علیه السلام در مسجد الحرام بودیم و او در حال اعتكاف بود و خانه خدا را طواف می كرد. یكی از شیعیان به خدمتش رسید. عرضه داشت : یابن رسول الله : من به فلانی قرضی دارم اگر می خواهی آنرا ادا كن . حضرت فرمود: به خدای این خانه هیچ چیزی ندارم . عرضه داشت : اگر می خواهی از او مهلت بخواه ! زیرا مرا به حبس تهدید كرد. ابن عباس گفت : دیدم حضرت طواف را قطع كرد و با او روانه شد. عرضه داشتم :یابن رسول الله : آیا فراموش كردی كه معتكف هستی ؟ فرمود خیر! ولی از پدرم شنیدم می فرمود: از رسول خدا (ص ) شنیدم كه می فرمود: هر كس حاجت مومنی را برآورد همانند كسی است كه نه هزار سال همه روز روزه دار باشد و هر شب برای عبادت قیام كند.

فصل

وقتی توجه پروردگار به دوستی بین برادران را دیدی و اینكه بذل محبت در برادری لازم است ،بدانكه در نزد خدا، بهترین اعمال مسرور ساختن برادران ایمانی است ، حسین بن یقطین از پدرش و پدرش از جدش روایت كرد كه از دبیران یحیی بن خالد، مردی بر اهواز حكومت یافت و من مقدار مالیاتی باقی مانده از گذشته بدهكار بودم كه در صورت پرداخت ،ثروتم را از دست می دادم و املاكم از كفم به در می رفت ، به من گفتند كه : او از شیعیان و موالیان ائمه علیهم السلام است . ترسیدم كه با او در میان بگذارم زیرا هراس داشتم كه مبادا آن خبر درست نباشد و املاك و ثروتم از كفم بیرون رود. از او به خدای تعالی فرار كردم و به پیشگاه حضرت امام صادق (ع ) پناه بردم . حضرت نامه كوتاهی برای او نوشت مضمون نامه این است : بسم الله الرحمن الرحیم : خدای تعالی سایبانی در سایه عرشش دارد كه در آن سایبان كسی قرار نمی گیرد جز آنكه مشكل برادر مومنش را حل كند، یا با مایه گذاشتن از آبروی خویش او را كمك كند و یا كار نیكی برای او نماید گرچه به اندازه نصف خرمایی باشد و این حامل نامه برادرت می باشد و السلام .نامه رامهر نهاد و به من داد و فرمود كه به او برسانم و وقتی به شهرم بازگشتم ،شبانگاه به خانه او آمدم و از او اذن دخول خواستم .گفتم :فرستاده امام صادق علیه السلام بر درت می باشد .ناگاه پابرهنه به درگاه پیش من آمد همینكه نگاهش به من افتاد به من سلام كرد و بین دوچشمم را بوسید سپس گفت آقایم : آیا تو فرستاده مولایم هستی ؟ گفتم آری ، گفت مرا از آتش نجات دادی ، اگر راست بگویی دست مرا گرفت و داخل منزلش كرد و در جایگاهش ‍ نشانید و خود پیش من نشست ، سپس گفت آقای من چگونه از مولای من جدا شدی ؟ گفتم : حالش خوب بود گفت به خدا گفتم : به خدا، تا آن كه سه بار تكرار كرد.آنگاه نامه را گرفت و آنرا بوسید و برچشمش گذاشت و سپس گفت : برادرم هر چه می خواهی به من دستور بده انجام دهم . گفتم : در فلان دفتر محاسبات شما هزار هزار درهم (یك میلیون ) مالیات بدهكارم كه در صورت پرداخت حال و روزم سخت می شود و از بین می روم . دفتر را خواست و هر چه د رآن بود از بین برد و سندی به عنوان برائت ذمه از بدهكاران به من داد سپس ‍ صندوقهای پولش را خواست و آنها را با من نصف كرد و سپس چهار پایانش را آورد و یك چهار پا را خود بر می داشت و یكی را به من می داد بعد نوبت غلامان رسید آنرا نیز یكی خود بر می داشت و یكی را به من می داد تا غلامان نیز تمام شدند آنگاه لباسهایش را آورد یكی را خود بر می داشت و یكی را به من می داد، تا آنكه همه ثروت خویش را با من نصف كرد و می گفت : آیا تو را خوشحال ساختم ؟ می گفتم : بله به خدا قسم خوشحالی مرا فراوان كردی . بار دیگر موسم حج رسید با خود گفتم : این رهایی در نزد خدا و رسولش با چیزی جز حج برابر نیست كه حج كنم و برای او دعا كنم و به نزد مولی و آقایم امام صادق علیه السلام بروم و از او در نزد امام صادق علیه السلام تشكر كنم و از امام صادق علیه السلام برایش درخواست دعا كنم ، به مكه رفتم و راهم را از مدینه قرار دادم . وقتی وارد بر امام صادق شدم خوشحالی را از صورتش خواندم فرمود: داستان تو با والی چه شد؟ شروع كردم قصه را تعریف كردن و هر لحظه صورتش بازتر می شد و خوشحالی اش بیشتر می گردید عرضه داشتم : ای آقای من ! ایا رفتارش شما را خوشحال ساخت كه خدای در همه امورش او را خوشحال كند فرمود :بله به خدا قسم خوشحالم كرد و پدرانم را خوشحال نمود به خدا قسم امیر المومنین را مسرور ساخت و به خدا قسم رسول خدا (ص ) را مسرور ساخت و به خدا قسم خدا را در عرش مسرور ساخت . خدا تو را رحمت كند، بنگر چگونه این والی با فرستاده امامش ‍ ملاقات می كند و چگونه د راكرامش به هنگام مواجهه مبالغه می كند و سلامش می نماید و اكرام را تا آنجا ادامه می دهد كه تمام اموالش را با او نصف می كند و علت همه این رفتارهایش ‍ به خاطر یك جمله امام صادق علیه السلام بود كه در نامه فرمود: این برادرت می باشد و حكم دو برادر برابری در مال و منال است .

این حدیث چند مطلب را می رساند. خوشحال كردن مومن ، خوشحال كردن خدای تعالی و پیامبرش و ائمه علیهم السلام می باشد. دیگر آنكه وقتی برادر مومن كمكی نیاز دارد كه از عهده او بر می آید كمكش كند حتی اگر كمك بوسیله اعتبار و آبرو و در خواست از دیگران باشد چنانكه امام صادق علیه السلام انجام داد و فرمود: یا اینكه خودش او را كمك كند (یعنی برای انجام آن درخواست مومن از آبرویش مایه بگذارد) دیگر آنكه : انسان باید در مشكلاتش به خدای تعالی و ابواب پروردگار كه آل محمد صلی الله علیه و آله هستند پناه ببرد زیرا این شخص گفت من به خدا و امام صادق فرار كردم . این كار موجب پیروزی و سعادت است چنانكه برای این شخص حاصل شد.

خدای تعالی به داوود وحی كرد كه بنده ای ا زبندگانم با حسنه ای به پیش می آید و من بهشتم را به او می بخشم ، او عرضه داشت پروردگارا آن حسنه كدام است ؟ فرمود: بنده مومنم را خوشحال می سازد، گرچه یك دانه خرما باشد داوود عرضه داشت هر كس كه تو را شناخت سزوارا است كه امید خود را از تو قطع نكند.

رسول خدا(ص ) فرمود: هر مومنی كه مریضی را عیادت كند در رحمت الهی فرو رود وقتی نزد او بنشیند رحمت الهی در او قرار می گیرد و او راتر می كند و اگر به هنگام صبح او را عیادت كند هفتاد هزار فرشته او را درود فرستند تا شب كند واگر به هنگام شب او را عیادت كند هفتاد هزار فرشته را درود فرستند تا صبح شود. واز امام صادق علیه السلام فرمود: كه رسول خدا(ص ) فرمود: كه خدای تعالی فرمود: هركس بنده مومنم را آزار رساند با من اعلان جنگ می كند و هر كس بنده مومنم را اكرام كند از خشم من در امان می شود اگر در زمین بین مشرق و مغرب جز یك مومن نبود كه با حاكم عادلی مرا عبادت می كردند، عبادت ایشان از همه خلایق زمین كفایت می كرد و هفت زمین و آسمان به این دوقایم می شد و به خاطر ایمانشان انسی بین آنها برقرار می كردم كه نیازی به انسانی دیگر نداشتند.

امر پانزدهم : دست بلند كردن در دعا

رسول خدا (ص ) به هنگام ابتهال و دعا دستش را بلند می كرد ،چنانكه مسكین در خواست غذا كند. و از جمله چیزهائی كه خدای تعالی به موسی وحی فرمود: با خواری دستهای خود را در پیشگاه من بینداز همانند بنده ای كه فریاد كمك ازمولایش دارد، وقتی چنین كنی رحمتت می كنم و من اكرم الاكرمینم و قادرتر از همه هستم . ای موسی ! از فضل و رحمت من بخواه ! این دو در دستان من است جز من كسی واجد آن نیست و به هنگام درخواست نگان كن ببین رغبت تو به چیزهایی كه پیش من است چه مقدار است ؟ هر كارگری پاداشی دارد و گاهی بر كوشش ناسپاس هم پاداش داده می شود. ابابصیر از امام صادق علیه السلام در مورد دعا و دست بلند كردن پرسید: فرمود:آن پنج قسم است : در پناه بردن به خدا با كف دست روبه قبله كن و در درخواست رزق دو دست را باز كن و كف دو دست را به طرف آسمان بگیر و انقطاع به خدابا اگشت شهادت (سبابه ) اشاره كن و اما در زاری دستانت را از سرت بالاتر بگیر و اما در ناله و تضرع انگشت شهادتت را به طرف صورتت حركت بده و این همان دعای انسانهای خایف است . از محمد بن مسلم نقل شده كه گفت از امام صادق علیه السلام شنیدم كه می فرمود: مردی بر من گذشت در حالی كه من در نمازم با دست چپ دعا می كرد گفت : ای بنده خدا!خدای تبارك و تعالی حقی بر این دست دارد چنانكه برآن دست حق دارد. و فرمود :رغبت آنست كه دستان خود رابگشایی و كف دو دست را آشكار كنی و ترس ‍ آنست كه دو دست را باز كنی و پشت دو دست را ظاهر كنی و تضرع آنست كه انگشت سبابه را به طرف راست و چپ حركت دهی و تبتل و انقطاع آن است كه انگشت شهادت را آرام آرام به آسمان بالا ببری و آرام آرام پایین آوری و ابتهال آن است كه دو دست و بازوان را به سوی آسمان بگشایی . و ابتهال به هنگامی است كه انگیزه گریه فراهم است .

و از سعید بن یسار روایت شده است كه امام صادق علیه السلام فرمود: رغبت اینگونه است آنگاه كف دو دست را به آسمان گشود و ترس اینطور است و پشت دو دست را به سوی آسمان گرفت و تضرع اینگونه است : انگشتانش را به راست و چپ حركت می داد و تبتل اینگونه است انگشتانش ‍ را بالا می برد و سپس بار دیگر پایین می آورد و ابتهال اینگونه است : دست خود را جلوی صورتش گشود. فرمود ابتهال نكن مگر آنكه اشك سرازیر شود. و در حدیث دیگر آمده است فروتنی در دعا آن است كه دو دست را بر دو كتف بگذاری .

آگاهی

شاید علت حالات یاد شده را نمی دانیم یا در گشودن كف دستان در رغبت ،مقصود ،ایجاد نزدیكترین حالت ، به حال راغب در گشودن آرزوها و حس ظن به بخشش و امیدواری به دهش خدا باشد، زیرا راغب به خاطر آنكه احسان در كف دستان قرار می گیرد دو دست را می گشاید و پشت دست به سوی آسمان كردن در حالت ترس نزدیكترین حالت بنده ای است كه در حالت مومن به زبان خواری و كوچكی به دانای پنهان و آشكار می گوید: خدایا من كف دستم را به سوی تو پیش نیاوردم بلكه آنرا به طرف زمین گرفتم چون خوار و خجالت زده پیشگاهت هستم و مراد از انگشت تكان داد چپ و راست در حالت تضرع تاسی از شخص داغدیده كه مصیبت هولناك به او رسیده می باشد زیرا چنین انسانی انگشتان خود را به جلو و عقب و راست و چپ حركت میدهد و مراد از بالابردن انگشتان و پایین آوردن آن در حالت تبتل آن است كه چون تبتل به معنای انقطاع است ، مثل این است كه چنین انسانی به زبان حال به خدایی كه امید و آروز او را بر می آورد می گوید: من به تو پناه آوردم و منقطع شدم چون تو شایسته خداوند گاری هستی . به یك انگشت تنها بدون آنكه انگشتان دیگر همراه باشد اشاره می كند و مراد از دست گشودن به سوی قبله در مقابل صورت و یادست و بازو گشودن به آسمان یا دست بالا گرفتن بطوری كه از عبور كرده ، در ابتهال به لحاظ روایات مختلف ، این است كه این هم نوعی از انواع بندگی و حقارت و خواری و كوچكی است یا به سان غریقی كه دستانش را تا بازوان بالا زده و به طرف بالا گرفته است (یعنی می خواهد تا) دامن رحمت او را چنگ زند و به ریسمان رافت آویزان شود كه هلاك شدگان را نجات می دهد و بلا دیدگان را یاری می كند و به عالمیان گشایش می دهد و این مقامی بلند است ، لذا هیچ بنده ای ادعای آنرا نمی كند مگر آنكه اشك در چشمانش حلقه زند و ناله او را در بر گیرد و آه سرد او را امان ندهد و بسان بنده ای خوار بایستد و از درخواست آرزوها و سئوال روی گرداند، و به آفریننده بزرگش روی آورد و مراد از دست بر كتف و شانه گذاشتن در حالت استكانت و زاری این است كه او را به سان بنده ای گناهكار به پیش مولایش ببرند در حالیكه زنجیر هواهای نفسانی او را محكم بسته وبا بندهای گران به بند كشیده و به زبان حال به مولایش می گوید این دستانم می باشد كه به ستم و جراتم بر تو بسته شده است .

بدانكه :بعضی از دانشمندان می گویند شایسته است كه نیایشگر وقتی خدای سبحان را تمجید می كند و بر او ثنا می گوید اینكه : اسمای حسنای الهی را كه مناسب در خواست اوست بیان كنند مثلا اگر درخواست روزی از خدای تعالی دارد اسمایی همانند الرزاق و الوهاب و الجواد و المغنی و المنعم و المفضل و المعطی و الكریم و الواسع و مسبب و الاسباب و المنان و رازق من یشاء بغیر حساب را ذكر كند و اگر مطلوبش آمرزش و توبه است اسامی همانند التواب و الرحمن و الرحیم و الرووف و المعطوف و الصبور و الشكور و العفو و المغفور و الستار و الغفار و المرتاح و ذی المجد و السماح و المجمل و المنعم و المفضل (بسیار توبه پذیر و بخشنده و مهربان رووف و با عطوفت و صبور و شكور و بسیار عفو كننده و بخشنده و پوشاننده و آمرزنده و رحمت كننده و دارای بزرگی و مجد و بخشندگی و نیكوكاری و نعمت بخش و بخشنده ) را ذكر كند و اگر در خواست او انتقام از دشمن است یاد اسمایی كند مثل : العزیز و الجبار و القهار و المنتقم و البطاش و ذی البطش ‍ الشدید و الفعال لما یرید و مدوح الجبابره و قاصم المرده و الطالب و الغالب المهلك المدرك الذی لا یعجزه شی و الذی لا یطاق انتقامه (جبران كننده و غلبه دارنده و انتقام گیرنده و بسیار گیرنده و گیرنده سخت و هر چه بخواهد میكند و خوار كننده ستمگران و از بین برنده گردنكشان و خواهنده و پیروز ،هلاك كننده ، در یابنده كه هیچ چیز او را ناتوان نمی سازد و آنكسی كه كسی طاقت انتقام او را ندارد.) و نظیر این اسما را ذكر كند. و اگر مقصودش در خواست دانش و علم است اسمایی مثل العالم و الفتاح و الهادی و المرشد و المعز و الرافع و امثال آن را ذكر كند.



قسم سوم :

در آدابی كه بعد از دعا باید مراعات شود، و آن آداب چند چیزند.

امر اول تكرار در دعا و مداومت بر دعا در صورتیكه به اجابت نرسید و یا به اجابت رسید، اما علت اینكه بعد از اجابت هم باید مداومت در دعا كند این است كه ترك دعا در حال اجابت جفا محسوب می شود، بلكه شایسته است كه در مقابل اجابت مدح و ثنا كند ،زیرا خدای تعالی در چند جا كسی را ملامت كرد كه در حال گرفتاری دعا می كنند و وقتی به اجابت رسید دیگر دعا نمی كنند مثل این آیه : و اذا مس ‍ الانسان ضر دعا ربه منیبا الیه ثم اذا خوله نعمة منه نسی ما كان یدعو الیه من قبل (98)وقتی به انسان گرفتاری روی می كند در حال گریه از او درخواست می كند ولی وقتی كه به او نعمت داده آن در خواست و دعایش فرامووشش می شود خدای تعالی فرمود و اذا مس الانسان الضر دعانا لجنبه او قاعدا او قائما فلما كشفنا عنه ضره مر كان لم یدعنا الی ضر مسه كذلك زین للمسرفین ما كانوا یعملون (99)وقتی به انسان مصیبتی برسد در حال افتاده و یا نشسته و یا ایستاده دعا كند وقتی گرفتاریش را برطرف كردیم طوری می شود كه انگار ما را در گرفتاری پیش آمده نخوانده است و كارهای اسراف كننده ها برایشان زینت داده شده است . و از امام باقر (ع ) آمده است كه فرمود: شایسته است دعای در راحتی انسان مومن بسان دعای انسان به هنگام سختی باشد نه آن كه وقتی خدای تعالی به او عطا كرد سست شود و از دعا خسته گردد، زیرا دعا مقام والایی دارد. علت اینكه اگر دعا به اجابت نرسد باید مدامت در دعا كرد این است كه چه بسا علت تاخیر این است كه خدای تعالی صدا و زیادی دعایش ‍ را دوست دارد پس سزاوار است كه محبوب خدا را ترك كند. آیا روایت احمد بن محمد بن ابی نصر را نمی نگری ؟ گفت : به ابی الحسن (ع ) عرضه داشتم : فدایت شوم من در فلان سال حاجتی را از خدا در خواست كردم و از كندی اجابتش در دلم شكی وارد شد. حضرت فرمود: ای احمد از وسوسه شیطان تو را بر حذر می دارم كه تو را ناامید كند زیرا ابا جعفر (ع ) فرمود:مومن از خدای تعالی حاجتی را در خواست می كند و خدای تعالی تسریع در اجابت نمی كند، زیرا صدای او را دوست دارد وبه شنیدن خواهشش علاقمند است ،سپس ‍ فرمود:به خدا قسم خدای تعالی هر چه از مطالب دنیوی بر مومنین تاخیر بیاندازد بهتر است از اینكه متاع دنیوی به ایشان دهد دنیا چه ارزش دارد؟ و از امام صادق علیه السلام آمده است كه فرمود: بنده دوست خدا، در حاجتی كه خدای تعالی را می خواند خدای به فرشته موكل می گوید حاجت بنده ام را برآور ولی عجله نكن من دوست دارم كه ندا وصدایش را بشنوم ، ولی بنده دشمن خدا، خدای را در حاجتی می خواند و به فرشته موكل می گوید: حاجت بنده ام را برآور! و عجله كن ! زیرا من از شنیدن درخواست و صدایش ‍ بدم می آید و فرمود:آنگاه مردم د رمورد وی می گویند كه به خاطر كرامتش پروردگار به او عطا كرده و آن شخص كه دعایش اجابت نشده است پیش خدا ارزشی نداشت و از آن حضرت (ع ) آمده است فرمود: مومن پیوسته در خیر و امید و (وسعت ) و رحمت پروردگار است تا زمانی كه عجله نكند به اینكه ناامید شود و دعا را ترك كند عرضه داشتم چگونه عجله می كند؟ فرمود: (به اینكه می گوید:) من خدای را از فلان موقع تاكنون می خوانم ولی حاجتم را نمی بینم . و از آن حضرت (ع ) است كه مومن خدای تعالی را در حاجتی می خواند خدای تعالی می فرماید: اجابت او را به تاخیر بیاندازید تا آنكه صدا و دعایش را بشنوم و وقتی كه روز قیامت شد خدای تعالی می فرماید: بنده ام مرا خواندی و اجابتت را به تاخیر انداختم و ثوابت چنین و چنان است و در فلان گرفتاری مرا خواندی من اجابت تو رابه تاخیر انداختم و ثواب تو چنین و چنان است . در این هنگام مومن آرزو می كند كه ای كاش هیچ دعایی از او در دنیا به اجابت نمی رسید چون كه ثواب نیكوی آنرا می بیند و از آن حضرت آمده است كه فرمود رسول خدا(ص ) فرمود خدای تعالی بنده ای را رحمت كند كه از خدا در خواستی كرد و در دعا اصرار كرد ،خواه اجابت شود و خواه نه . و این آیه را تلاوت كرد و ولم اكن بدعائك رب شقیا (100)و از آن حضرت آمده است كه فرمود:خدای تعالی در خواست كننده مصر را دوست دارد. و كعب الاحبار گفت : در تورات آمده : ای موسی هر كس مرا دوست داشته باشد از یادش نمی روم و هر كس حاجتی را طلب كند در سئوال از آن اصرار كند. ای موسی ! من از خلقم غافل نیستم ولی دوست دارم كه به ملایكه خویش آن و زاری و دعای بندگانم را بشنوانم و ملایكه حافظ ببینند كه بنی آدم به من نزدیكی می نمایند و به چیزی كه من ایشان را قدرت دادم و مسببش بود. ای موسی ! به بنی اسرائیل بگو نعمت شما را عاصی نكند ،زیرا بزودی از دستتان در میرود و از شكر غفلت نكنید كه خواری شما را فرو می گیرد و در دعا اصرار كنید رحمت بواسطه اجابت دعا شما را در بر می گیرد و عافیت بر شما گوارا می شود. واز امام باقر (ع ) آمده كه فرمود: بنده مومنی اصرار در گرفتن حاجت خویش نمی كند جز آنكه خدای تعالی او را برآورده می كند.

و از منصور صیقل روایت شده : به ابی عبدالله عرض كردم آیا ممكن است كسی خدا را بخواند و خدای اجابتش كند ولی آنرا تا مدتی به تاخیر بیاندازد ،منصور گفت : امام صادق (ع ) در جوابم فرمود: بله عرض كردم علت آن چیست ؟ آیا به خاطر این است كه دعای بیشتری كند؟ فرمودبله . و از اسحاق بن عمار روایت شده گفت : به امام صادق (ع ) عرضه داشتم : آیا دعای كسی به اجابت می رسد ولی به تاخیر می افتد؟فرمود بله تا بیست سال . و از هشام بن سالم از امام صادق (ع ) روایت شده كه فرمود بین كلام خدا كه به موسی و هارون فرمود قد اجیبت دعوتكما (101)دعای شما را اجابت كردم . تا فرعون را خدا به عذابش فرو گیرد ،چهل سال فاصله شد.

و از ابی بصیر از آن حضرت روایت شد كه فرمود: مومن خدای تعالی را می خواند و اجابت او تا روز جمعه به تاخیر می افتد.

نصیحت

شایسته عاقل است كه زیاد دعا كند و هیچگاه دعا را قطع نكند و دلیل آن عبارت است از:

اول : فضیلت خود دعا و اینكه دعا عبادت است بلكه جان عبادت است .

دوم : به مزیت تقدیم دعا بر بلا فایز شود ممكن است بلایی مقدر باشد كه شخص نمی داند و آن دعا بلا را بگرداند.

سوم : وقتی زیاد دعا كنی صدای تو در آسمان آشنا می شود و به هنگام احتیاج حاجت تو را بر می آورند.

چهارم : از دعای پیامبر بهره بگیرد كه فرمود: خدای بنده ای بیامرزد كه از خدا خیر طلب می كند.

پنجم : اگر صدای تو محبوب حق تعالی است . پس با اراده حق سبحانه موافقت كردی و محبوب حق را آوردی و اگر صدایت محبوب حق نیست یا آنكه تو شایسته اجابت نیستی ولی او كریم رحیم است شاید با تكرار دعا بر تو رحم كند و از نعمت ها تو را ناامید باز نگرداند و استغاثه تو را جواب گوید، ودعای تو را اجابت نكند در حالیكه در هر شب منادیش ندا در می دهد آیا كسی هست كه سئوال كند تا اجابتش كنم ؟ ای خواهان خیر بیا! آیا به گفتار امام علیه السلام نمی نگری كه فرمود:وقتی در خانه ای را زیاد بزنی در برویت باز می شود. و از پیامبر(ص ) آمده است كه فرمود بنده می گوید: خدایا مرا بیامرزو خدای تعالی از او رویگردان است باز می گوید :خدایا! مرا بیامرز باز خدای تعالی از او رویگردان است .بار دیگر می گوید:خدایا !مرا بیامرز خدای تعالی به ملایكه اش ‍ می گوید: آیا نمی بینید كه بنده من از من آمرزش خواست و من از او رویگردان بودم باز از من طلب آمرزش كرد من از او رویگردان بودم باز از من آمرزش خواست بنده من دانست كه گناهان را جز من نمی آمرزم شاهد باشید كه من او را بخشیدم .

ششم :اگر صدای تو محبوب خدا باشد خدای تعالی اجابتت را به تاخیر می اندازد تا تداوم یابد وقتی كه ادامه دادی تاخیر اجابتت بدون فایده می شود، زیرا می داند كه تو دعایت را ادامه می دهی و تاخیر در اجابتت بدون فایده می شود، زیرا می داند كه تو دعایت را ادامه می دهی و تاخیر دراجابت به خاطر استمرار دعا بوده است مگر آنكه تاخیر در اجابت برای این منظور باشد كه بخواهد ثوابی را كه برای روز جزا آماده كرده است برای تو ذخیره كند تا شادی و خوشحالی تو بیشتر گردد زیرا عطاهای اخروی دایمی و خوبیهای دنیا فانی است و اگر بیاندیشی می فهمی تفاوت بین دایم و فانی زیاد است .

هفتم :دعا برای رسیدن به محبت الهی است ،زیرا آن حضرت (ع ) فرمود: خدای تعالی بندگان بسیار دعا كننده را دوست دارد.

هشتم :تاسی به امامت می كنی ، زیرا حضرت امام صادق علیه السلام فرمود: كه امیرالمومنین مردی بود كه بسیار دعا می كرد.

اشكال چرا دعا نمی كنم

اشكال : علت دعا نكردن من این است كه شما شرط كردی كه باید دعا با حضور قلب و قیام به مناجات پروردگار باشد و شرط دیگری كه شما از قول امام (ع ) ذكر كردی كه خدای تعالی دعای شخص دل مشغول را قبول نمی كند و گفتار دیگر امام (ع ) كه خدا دعای سنگدل را قبول نمی كند و می بینیم كه حضور قلب در بیشتر حالات میسر نیست و قساوت بر قلب من غالب است و این موجب دوری از پروردگارم می باشد.

جواب

بدانكه این اوصافی كه در مورد خودت ذكر كردی اگر باز دعا را هم ترك كنی كمك خوبی به دشمنت می كنی و بر پیروزی بر تو جری تر می گردد و نفس اماره تو هم به او كمك می كند، زیرا دعا بر او سنگین است و گریه بر او دشوار می باشد و زیاد به شهوات میل دارد، داستان تو مثل داستان دو پهلوانی است كه باهم كشتی گرفتند وقتی كه كسالت و ترس از جنگ با او تو را باز می دارد پس مبادا مبادا با او بدون سلاح برخورد كنی زیرا فرصت پیروزی بدست می آورد و تو را زمین می زند ،بلكه سلاح بپوش و از تحرك نشان بده و به او نشان بده كه تو بر جنگ با او قدرت داری و به او پشت نكردی شایداو از خود ترسی نشان دهد و از تو روی برگرداند و تسلیم تو شود یا شاید وقتی از خود تحرك نشان دهی دل قوی شود و نفس تو با نشاط شود وكسالت و سستی از تو دور شود، یا شاید وقتی چنین كنی خدای تعالی به تو رحم كند و تو را كمك كند تا پیروز شوی . و سر اینكه پیامبر دعا را سلاح نامید همین است در آنجا كه فرمود: آیا شما را به سلاحی كه با آن از دشمنانتان دفاع كنید و روزیتان را پایین بكشید راهنمایی نكنم ؟ عرضه داشتند بله ای رسول خدا(ص ) آن حضرت فرمود: شب و روز پروردگارتان را بخوانید!زیرا سلاح مومن دعاست .

بدان كه دشمنانت چهار چیزند: هوای نفس و دنیا و شیطان و نفس اماره و این چهار چیز در این دعای ائمه اطهار علیهم السلام جمعند: فیاغوثاه ثم و اغوثاه بك یا الله من هوی غلبنی و من عدو استكلب علی و من دنیا قد تزنیت لی ، و من نفس اماره بالسوء الا ما رحم ربی : خدایا بفریادم برس ‍ خدایا بفریادم برس . پناه به تو می برم از هوای نفسی كه بر من غلبه پیدا كرد و دشمنی كه بر من حمله كرده و از دنیایی كه به پیش چشمم زینت كرده است و از نفس اماره ای كه بسیار به بدی امر میكند جز آنكه پروردگارم مرا رحم كند. به این دعا نگاه كن چگونه به هنگام یادآوری اینها به عنوان استغاثه به خدا ذكر شد. استغاثه در هنگامی صورت می گیرد كه انسان از بدترین دشمنان ،بر خود بترسد كه ایشان بر انسان غالب شوند و انسان دچار ایشان گردد. و هر كس كه در جنگ تسلیم دشمنش شود به هلاكت می رسد پس به تو سفارش می كنم كه دعا و زاری كنی گرچه حضور قلب نداشته باشی و منتظر مباش كه خاطرت آزاد شود،زیرا چنین چیزی كم گیر می آید و بندرت بدست می آید. پس هر طور كه در قدرت توست و در هر حال كه هستی خدای را بخوان زیرا تنها دعا و ذكر خدای سبحان شیطان را طرد می كند.

از پیامبر (ص ) روایت شده كه بر هر دلی یك شیطان نشسته است و وقتی نام خدای برده شد شیطان پس می رود و ذوب می گردد و وقتی نام خدای ترك شد شیطان دل را دهان می گیرد پس او را به خود می كشد و اغوایش می نماید و به لغزش وا می دارد و به طغیانش می كشاند.

چه بسا اتفاق می افتد كه انسان بدون حضور قلب شروع به دعا می كند، ولی در نهایت به گریه و زاری و اصرار در سئوال منجر می شود ،بلكه ترك دعا و در خواست از خدا قلب را سخت می كند و تاریكش می نماید تا به آنجا كه به دلیل ترك طولانی دعا ،نفس هرگز به دعا میل ندارد. وقتی به دعا عادت كند با آن الفت می گیرد و عاشقش می گردد و خواسته نفس ‍ انسان و اشتهای او دعا می شود و پیامبر (ص ) فرمود: خیر و نیكویی به عادت است .

و چه بسا كسانی كه در اوقات مخصوص به گریه و دعا عادت داشتند چنانكه مریض به عافیت و شفاء، و عطشان به نوشیدنی و آب ،عادت داشت . و وقتی با پرودگارش خلوت كند راحتی نفس و فراغت سر و آسایش عقل و آرامش قلب را در آن می یابد و با نور تابان مواجه می شود كه او را در برگرفته و تاج ارزشمندی ، كه در سرش قرار گرفته و همنشین پروردگارش شده است و با آفریدگارش گفتگو می كند و از رازق خود درخواست می نماید و مالك داردنیا و دار آخرت را صدا می كند ودر حضور پادشاه آسمانها تشرف دارد.

از امام صادق علیه السلام پرسیدند :چرا متهجدین و نماز شب خوآنهااز زیباترین مردمند؟ فرمود: زیرا با خدای خود خلوت می كنند. و خدای تعالی ایشان را از نور خود پوشانید.

دعای دوستی خدا با خواب شب نمی سازد

و امام صادق علیه السلام از پدرش امام باقر (ع ) روایت كرده است كه فرمود: از جمله خبرهایی كه خدای تعالی به موسی بن عمران (ع ) وحی فرمود این است كه آنكس ادعا می كند كه مرا دوست دارد دروغ می گوید در صورتیكه وقتی شب شد می خوابد ای فرزند عمران ! اگر آنانكه در شب تار نماز می گزارند را می دیدی كه چگونه مرا پیش خود در نظر می گیرند و با من گفتگو می كنند و چشمانشان ا زمشاهده جلا یافته و با من گفتگو می كنند در حالیكه از حضور معزز می گردند ای فرزند عمران ! اشك چشمانت را به من نثار كن ! و در دل از من بترس ! و با خضوع نما سپس در شبهای تار مرا نزدیك و جوابگو می یابی .

و از علی بن محمد نوفل روایت شده است گفت : از آن حضرت شنیدم می فرمود:بنده در شب بلند می شود و چرت او را به سمت راست و چپ می كشاند و چانه اش بر سینه اش ‍ قرار گرفته ، و خدای تعالی دستور می دهد تا درهای آسمان را باز كنند و ملایكه آنرا باز می كنند و آنگاه می گوید ای ملایكه به بنده من نگاه كنید در راه نزدیكی به من متحمل چیزی می شود كه من بر او واجب نكردم و از من سه خصلت می خواهد: گناهی كه ببخشم و یا توبه ای كه آنرا تجدید كنم یا روزی كه در او زیادت كنم ای ملایكه من ! شاهد باشید كه همه را جمعا به او دادم .

و امام صادق علیه السلام روزی به مفضل بن صالح فرمود: ای مفضل خدای تعالی بندگانی دارد كه با سرونهان خالص با او معامله كردند و خدای تعالی نیز با خو بی خالص با ایشان رفتار كرد، ایشانند كه نامه های عملشان در روز قیامت بدون عمل می گذرد و وقتی در پیشگاه خدای تعالی قرار بگیرند خدا آن را از اسراری كه ایشان در پنهان به او سپردند پر می كند. عرضه داشتم ای مولای من ! علت آن چیست ؟ فرمود ایشان بزرگترند از اینكه ملایكه حفظه و موكل اعمال ،بر اسرار بین خدا و ایشان مطلع شوند.

ای خواننده از این مقامات گرانمایه كه از بهشت با ارزشتر است غافل مشو! چگونه می تووان از آن غافل شد در صورتیكه راه رسیدن به آن مقام و مقامات بالاتر ،همین قیام در شب است و علت رضوان خدا همین است كه فرمود:رضی الله عنهم و رضوا عنه خداوند از ایشان راضی شد وایشان از خدا خشنود شدند و رضوان من الله اكبر ذلك هو الفوز العظیم (102)رضایت الهی بالاتر است این رستگاری بزرگ است .

در حدیث قدسی آمده : بندگان صدیقم به عبادت من در دنیا متنعم شوید،زیرا در بهشت از آن متنعم خواهید شد.

وسید اوصیا علیه السلام فرمود: برای من نشستن در مسجد جامع بهتر از نشستن در بهشت است ،زیرا نشستن در بهشت خشنودی نفس است ولی نشستن در مسجد جامع رضایت پروردگارم را تامین میكند.

به راهبی گفتند، علت تحمل تنهایی چیست ؟ گفت من همنشین پروردگارم هستم وقتی بخواهم خدایم با من نجوا كند، كتابش را می خوانم ، وقتی خود خواستم با پروردگارم مناجات كنم نماز می خوانم .

و از امام حسن عسكری آمده است : هر كس با خدای مانوس ‍ شود از مردم وحشت می كند و نشانه اش انس با خدای و وحشت از مردم است .

ضرار در نزد معاویه از اوصاف علی (ع ) سخن می گوید:

آیا به تعریف ضرار بن حمزه لیثی نگاه نمی كنی : كه به هنگام دخول بر معاویه (لع ) در وصف مقامات سید الاوصیا چه گفت : معاویه از او پرسید؟ علی (ع ) را برای من وصف كن ! گفت : آیا می شود مرا از آن معذور داری ؟ معاویه گفت : خیر، گفت : به خدا قسم دور اندیش بود و نیرویی عظیم و گفتاری روشن داشت كه بین حق و باطل جدا می كرد و به عدالت حكم می كرد از اطرافش علم می جوشید ا زتمام وجودش ‍ حكمت فوران می كرد، از دنیا و زینت آن فرار می كرد و با شب و وحشت آن مانوس بود. به خدا قسم زیاد اشك می ریخت و بسیار فكر می كرد دستانش را به هم می گرداند و به خود خطاب می كرد و با پروردگارش نجوا می نمود از لباسهای زمخت خوشش می آمد و از غذاهای سخت لذت می برد. به خدا قسم در بین ما مثل یكی از ما بود وقتی به پیشش ‍ می رفتیم به ما نزدیك می شد وقتی سئوال می كردیم جوابمان می داد با آنكه خیلی به مانزدیك بود و ما با او نزدیك بودیم از هیبتش با او سخن نمی گفتیم و از عظمتش نگاه را بالا نمی گرفتیم ، اگر تبسم می كرد دندانش مثل لولو مرتب می نمود. اهل دین را بزرگ می شمرد و فقیران را دوست می داشت قوی را در باطنش به طمع نمی انداخت و ضعیف از عدالتش مایوس نمی شد و خدا را شاهد می گیرم كه یك وقت او را در جایگاهش به هنگام شب دیدم كه شب پرده آویخته و ستارگان شب در عمق آسمان فرو رفته بودند او در محراب عبادت ایستاده بود دست بر ریشش گرفته بسان مارگزیده به خود می پیچید و با صدای حزین می گریست مثل اینكه الان صدای ایشان را می شنویم كه می فرماید ای دنیا ای دنیا آیا متعرض من می شوی یا به من علاقه داری هرگز! از من دور شو، هرگز! زمانت نرسیده است ،دیگران را بفریب ،من نیازی به تو ندارم ،سه طلاقه ات كردم كه بازگشتی در آن نیست ، مدتت كوتاه است و اهمیتی اندك داری ، آرزوی تو كوتاه است آه ! آه ! از كمی توشه و دوری سفر و وحشت راه و بزرگی آخرت ، اشكهای معاویه (لع ) بر ریشش فرو ریخت و با آستینش آنرا پاك كرد و قوم نیز از گریه گلوگیر شدند. و سپس ‍ گفت : به خدا قسم ابوالحسن چنین بود چه مقدار او را دوست می داری ؟ گفت : به مقدار علاقه مادر موسی به موسی (ع ) و از تقصیرم در محبت ، از خدای عذر خواهم . معاویه گفت ای ضرار صبر تو از فراغش چگونه است ؟ ضرار گفت :صبر مادری كه فرزندش بر سینه آن مادر كشته شده باشد كه گریه اش آرام نمی شود و آه و حرارتش به خمودی نمی گراید آنگاه ضرار بلند شد در حالیكه هراسناك بود. معاویه رو به اطرافیان خود آورد و گفت : اگر روزی من از بین شما بروم در بین شما كسی نیست كه به همانند این ثنا، بر من ثنا گوید. كسی از حاضرین گفت : همنشین به مقدار همنشین است .

دومین ادب از آداب متاخر در دعا:

این است كه دعا كننده دستان خود را بر صورتش بكشد. ابن قداح از امام صادق علیه السلام روایت كرد كه فرمود: بنده ای دستش را به طرف خدای عزیز جبار بلند نكرد جز آنكه خدای حیا نمود كه دستش را خالی برگرداند وقتی شما دعا كردید دستش را نگیرد جز آنكه بر صورت و سر بكشد. و از امام باقر (ع ) روایت شد: هیچ بنده دستش را به طرف خدای عز و جل دراز نكرده جز آنكه خدا حیا می كند كه دستش را خالی باز گرداند بنابراین در آن از فضل و رحمت خود آنچه بخواهد قرار می دهد، وقتی كسی دعا كرد دستش را باز نگیرد جز آنكه بر سرو صورتش بكشد و در خبر دیگر آمده كه دستش را بر صورت بكشد. و در دعای ائمه علیهم السلام آمده است : هیچ دست خواهانی از عطایت خالی برنگشته و ناامید از بخشش تو نشده است .

سومین ادب بعد از دعا

دعا را با درود بر حمد و صلوات بر محمد والش به پایان برد، چون امام صادق علیه السلام فرمود: هر كس از خدای تعالی حاجتش را بخواهد و پس از آن با صلوات بر محمد و آلش ‍ ختم كند، زیرا خدای تعالی كریمتر از آن است كه دعای اول و آخر را قبول كند و وسط را رد كند، زیرا دعای بر محمد و آلش ‍ از خدای تعالی محجوب نمی ماند.

ادب چهارم بعد از دعایش این جمله را كه روایت شده بگوید:ازامام صادق علیه السلام آمده است كه وقتی مرد دعا كرد بعد از دعایش بگوید ماشاء الله لا قوة الا بالله العلی العظیم خدای تعالی می فرماید: بنده من به من منقطع شد و پناه آورد و تسلیم امر من گردید حاجتش را رواكنید! و در خبر دیگر از علی امیر المومنین علیه السلام آمده كه فرمود: هر كس دوست دارد كه دعایش به اجابت برسد بعد از اتمام دعا بگوید : ماشاء الله استكانه لله ما شاء الله تضرعا الی الله ماشاء الله توجها الی الله ماشاء الله لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم

ادب پنجم بعد از دعا حالاتش را بهتر از قبل از دعا كند، زیرا گناهانی كه بعد از دعا كند ممكن است از اجرا و امضای آن جلوگیری كند، آیا در دعای ائمه علیهم السلام این جمله را نشنیدی كه فرمودن : و اعوذ بك من الذنوب التی ترد الدعا و اعوذ بك من الذنوب التی تحبس القسم پناه به تو می برم از گناهانیكه دعا را بر می گرداند و پناه به تو می برم از گناهانیكه روزی را حبس می كنند (55). ابن مسعود از پیامبر (ص ) نقل كرد فرمود:از گناهان بپرهیزید زیرا خیرات را از بین می برد زیرا بده گاهی گناه می كند و دانشی را كه آموخت از یادش می رود، و بنده گناهی می كند و در قیام در شب باز می ماند، و بنده گناهی می كند و از روزیش محروم می شود و حال آنكه روزی برای او گوارا بود. سپس این آیه را تلاوت كرد انا بلوناهم كما بلونا اصحاب الجنه (103)ما ایشان را مبتلا كردیم چنانكه شركا در باغ را مبتلا كردیم . در زبور داوود روایت شده است كه خدای تعالی فرمود: ای فرزند آدم ! از من درخواست می نمایی و من به تو نمی دهم زیرا می دانم كه صلاح خودت را در دعا از من می خواهی سپس در دعا اصرار می كنی و من به تو می دهم و از آن در جهت معصیت كمك می گیری و من قصد بر ملا كردن رازت را می كنم آنگاه دعا می كنی و من آنرا می پوشانم و چه خوبیهایی كه من با تو كردم چه بدیهایی كه با من كردی نزدیك است كه من بر تو خشمی بگیرم كه هرگز راضی نشوم .

از جمله كلماتی كه به حضرت عیسی (ع ) وحی شده این است كه : گردنكشی ،كه معصیت مرا می كند ،تو را نفریبد ،روزی مرا می خورد، و دیگران را عبادت می كند. به هنگام سختی مرا می خواند من او را اجابت می كنم سپس به رفتار نخستین باز می گردد و آیا مرا عصیان می كند یا آنكه خشم مرا می جوید، به خودم قسم خوردم كه او را طوری در عذاب فرو برم كه نجاتی نداشته باشد و پناهگاهی غیر من نداشته باشد به كجا فرار می كند از آسمان و زمین من ؟

از امام ابی جعفر باقر علیه السلام روایت شده كه فرمودند: بنده از خدای تعالی حاجتی از حاجت های دنیا را می طلبد، خدای تعالی می خواهد آنرا بزودی برآورد و یا آنكه به تاخیر اندازد ،ولی در همان وقت شخص گناه می كند، خدای تعالی فرشته موكل بر حاجتش را می گوید، حاجت او را بر نیاور او داخل خشم من شد و مستوجب محرومیت از من شد.

فصل (1)

بدان كه در دعاهای ائمه اطهار آمده است كه انسان باید از انواع گناهان به خدا پناه برد. و تفسیر از مولی زین العابدین علی بن الحسین علیه السلام وارد شده است : آن حضرت فرمود، گناهانیكه نعمت ها را دگرگون می كنند (56) عبارتند از: ظلم به مردم و عادت خیر را از دست دادن و از كار خوب دست كشیدن و نعمت ها را ناسپاسی كردن و شكر نكردن . خدای تعالی فرمود: ان الله لا یغیر مابقوم حتی یغیروا ما بانفسهم (104)خدای تعالی آنچه را در مردم است دگرگون نمی كند مگر آن كه خودشان را دگرگون كنند. و گناهانی كه ندامت می آورند عبارتند: از كشتن بیگناهی كه خدای تعالی حرام كرده است .

خدای تعالی در قصه قابیل هنگامی كه برادرش را كشت و از دفن برادرش ناتوان شد فرمود: فاصبح من النادمین و دیگر از گناهان : ترك صله رحم در صورتی كه قدرت دارد و ترك نماز تا آنكه وقتش فوت شود، و ترك وصیت و رد مظالم و منع زكات تا به هنگامی كه مرگ برسد و زبان بسته شود.

و گناهانیكه نعمت ها را زایل می كنند عصیان عارفها و علما و گردن كشی و تكبر بر مردم و مسخره و استهزاء كردن ایشان است .

و گناهانیكه روزی را بر می گرداند: اظهار فقرو بدون خواندن نماز عشا خوابیدن و خوابیدن و نیاوردن نماز صبح و كوچك شمردن نعمت ها و شكایت كردن از معبود عز و جل می باشد.

و گناهانیكه پرده ها را پاره می كند: شرب خمر ،قمار بازی ، دست به دست كردن چیزی كه مردم را می خنداند، و لغو و مزاح و ذكر عیوب مردم و با اهل شك نشستن .

و گناهانیكه بلاها را فرود می آورد: كمك نكردن به غمدیده و یاری نكردن ستمدیدیه وترك امر به معروف و نهی از منكر.

و گناهانیكه به دشمنان دولت وقدرت می دهد: ظلم علنی كردن ، واعلان فجور، و حرام را حلال كردن ، و خوبان را اطاعت نكردن و منقاد اشرار شدن .

و گناهانیكه شخص را به سرعت از بین می برد: قطع رحم ، قسم دروغ و دروغگویی و زنا و سد راههای مسلمین و ادعای امامت به ناحق می باشد.

و گناهانیكه امید را قطع می كند: مایوس شدن از رحمت الهی و ناامید از رحمت حق تعالی گشتن و اطمینان به غیر خدا كردن و تكذیب وعده های الهی نمودن است .

و گناهانیكه هوا را تیره وكدر می كند. سحر و كهانت و اعتقاد به نجوم و تكذیب قدر و عقوق والدین می باشد.

و گناهانیكه پرده ها را پاره می كند: قرض بدون نیت ادا واسراف در خرج و بخل بر خانواده و فامیل و بد اخلاقی و كم صبری و تنگدلی و كسالت و سبك شمردن دین داران است .

و گناهانیكه دعا را رد می كند: سوء نیت و خبث سریره و نفاق با دوستان و عدم ایمان به اجابت و تاخیر نمازهای واجب تا آنكه وقتشان فوت شود.

و گناهانیكه از نزول باران جلوگیری می كند: حكم به ناحق قاضیان و شهادت دروغ و كتمان شهادت و منع زكات و منع از قرض اثاث البیت و سنگدلی بر اهل فقر و حاجت و ستم بر یتیم و بیوه زنان نمودن وسایل را رد كردن و رد كردن سایل رد شب كه از همه این گناهان به لطف و كرم خدای تعالی پناه می برویم .

فصل 2 در مباهله (57)

اگر ممكن است در زمان مباهله مراعات روایات كند و آن روایت از ابوحمزه ثمالی از امام ابی جعفر باقر (ع ) است فرمود: ساعتی كه در آن باید مباهله كنی بین طلوع فجر تا طلوع آفتاب باشد.

اما كیفیت مباهله در روایت محمد بن ابی عمیر از محمد بن حكم از ابی مسروق از امام صادق (ع ) آمده است گفت : عرضه داشتم ما با اهل سنت بحث می كنیم و به گفتار خدای تعالی بر آنها احتجاج می كنیم كه فرمود : اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منكم (105)خدای را اطاعت كنید! و از پیامبر و ولایت امر پیروی نمایید! می گویند این آیه در مورد فرماندهان گردآنهارسیده است و با آنها احتجاج می كنیم به قول خدای تعالی انما ولیكم الله و رسوله و الذین آمنوا الذین یقیمون الصلاة و یوتون الزكوة و هم راكعون (106)ولی شما خدا وپیامبر و آنهایی كه ایمان آوردند می باشند آنها كه نماز را بر پا می دارند و در حالت ركوع زكات می دهند. باتفاق مفسرین عامه و خاصه مراد از این آیه حضرت علی (ع ) است .)

ایشان می گویند این آیه در مورد مومنین نازل شده است . ما با ایشان به گفتار خدای تعالی كه فرمود: لا اسالكم علیه اجرا الا المودة فی القربی (107)(بگو من از شما اجر رسالت جز این نخواهم كه مودت و محبت مرا در حق خویشاوندان منظور دارید( و دوستدار آل محمد باشید كه این اجر هم به نفع امت و برای هدایت یافتن آنهاست ) احتجاج می كنیم ایشان می گویند: در اقربای مسلمانان وارد شده است . پس هر چه در یاد من بود با حضرت بیان كردم وی به من فرمود: در این صورت با ایشان مباهله كن ! به حضرت عرضه داشتم : چگونه مباهله كنم ؟ فرمود: سه روز خودت را اصلاح كن ! گمان دارم كه فرمود: سه روز روزه بگیر و توو و او به صحرا بروید! و انگشتان دست راست خود را با انگشت طرف چپ او شبكه نما و خودت شروع كن و بگو: اللهم رب السموات و رب الارضین السبع عالم الغیب و الشهاده الرحمن الرحیم ان كان مسروق جحد حقا وادعی باطلا فانزل علیه حسبانا من السماء او عذابا الیما* .

خدایا پروردگار آسمانها و زمینهای هفت گانه ! دانای نهان و آشكار !بخشنده مهربان ! اگر ابی مسروق حقی را انكار كرده و یا باطلی را ادعا نموده بر وی صاعقه ای از آسمان یا عذابی دردناك بفرست .

و بگو اگر فلانی ادعا حقی را انكار كرده ، صاعقه ای از آسمان بر او بفرست !یا عذابی دردناك برای او در نظر بگیر! تو آن عذاب را در او می بینی ابی مسروق گفت : به خدا قسم !مردی را نیافتم كه مرا در آن اجابت كند.

از ابن عباس روایت شده كه : انگشتان خود را در انگشتان او در هم فرو بر! و باز كن سپس بگو: اللهم ان كان فلانا جحد او اقربباطل فاصبه بحسبان من السماء او بعذاب الیم من عندك . خدایا اگر فلانی حقی را انكار كرد، یا باطلی را تثبیت نمود، صاعقه ای از آسمان یا عذابی دردناك بروی فرو فرست ! و آنرا هفتاد بار تلاوت كن !

خاتمه

وقتی آداب و شرایط قبل و مقارن و بعد از دعا را دانستی . ازجمله آن آداب پنهان داشتن دعا و مخفی نگه داشتن آن است كه این پادشاه آداب و حافظ آنهاست ، زیرا به آن واسطه از دشمنان اعمال و از بین برنده آن حفظ می شود كه به واسطه آن اعمال هدر می رود، بلكه دعا را وبال گردن آدم می كند، و آن دوری از ریاست و اگر ثواب دعا دستگیرش نشود اقلا از عقاب آن به سلامت می ماند و نظیر آفت ریا، عجب و خود پسندی است ،زیرا خودپسندی عمل را از بین می برد و باعث دشمنی خدا می شود.

مهلكات انسان

و آن دو قسم است : اول ریا و حقیقت ریا تقرب به مخلوق به وسیله اظهار طاعت و منزلت خواهی در نفوس مردم و تمایل به بزرگداشت و اكرام و تسخیر مردم در برآوردن مقاصد خویش می باشد (1-58)، و همین شرك خفی است . رسول خدا(ص ) فرمود:هر كس نماز بگذارد و در آن ریا كند شرك ورزیده است سپس این آیه را قرائت فرموده است قل انما انا بشر مثلكم یوحی الی انما الهكم اله واحد فمن كان یرجو لقائ ربه لیعمل عملا صالحا و لا یشرك بعبادة ربه احدا (108)بگو من بشری مثل شما هستم كه به من وحی می شود. پروردگار شما خدای یگانه است پس هر كس امید لقای وی را دارد كارهای شایسته انجام دهد و در عبادت پروردگارش ‍ كسی را شریك نكند.

و از آن حضرت است كه فرمود: خدای تعالی می فرماید: من شریك خوبی هستم هر كس در عبادتش مرا با دیگری شریك كند آن عبادت را به شریك می دهم و خود بر نمی دارم ، زیرا من تنها عملی را قبول می كنم كه خالص باشد. و در حدیث دیگر آمده است : من بی نیازترین شریكم هر كس عملی كند و مرا در آن بادیگری شریك كند من از او بری هستم و آن عمل از آن شریكم می باشد و آن حضرت فرمود: هر حقی حقیقتی دارد و هیچكس به حقیقت اخلاص نمی رسد مگر اینكه علاقمند باشد كه كسی بر عمل خدایی ، او را سپاس نگوید.

بدان كه : پنهان كاری چنان كه در ابتدا مطلوب است بعد از دعا نیز مطلوب است سپس توصیه می كنم كه شما به پنهان كاری ادامه دهی و بواسطه آشكار كردن دعا آنرا از بین نبری و خلوت از مردم را طلب كن زیرا خلوت كمك بزرگی بر پنهان كاری دعا است و اگر با مردم هستی ولی خودت را مخلص ‍ می یابی كه هیچ شایبه ریا در او نیست ، این درجه از بزرگترین درجات مخلصین است كه غیبت و حضور معرفت خدا و معرفت به خلق خدا برسد و شرافت نفس و علو همت داشته باشد در این صورت بود و نبود مردم برای او مساوی است و شاید به همین مطلب پیامبر گرامی (ص ) اشاره فرمود: ای اباذر! مرد به حقیقت معرفت نرسد تا آنكه مردم را به صورت شتران بیند و به حضورشان اعتنایی نكند، وجود مردم او را دگرگون نكند چنانكه حضور شتر را دگرگون نمی كند. ایطور گفتند: ولی بقیه حدیث یك معنای دیگری را می رساند و آن اینكه مراد از این حدیث تواضع و فرو گذاشتن نفس است ، زیرا پایان حدیث این است : سپس به خود برگردد و خود را حقیرتر از همه پنداشته باشد.

و همانند این حدیث حدیثی است كه بعضی از اصحاب برای من حدیث كرد كه خدای تعالی به موسی (ع ) وحی فرمود: كه وقتی برای مناجات آمدی كسی را كه تو بهتر ا زاو هستی به همراه بیاور. حضرت موسی به هر كس كه می رسید، جرات نمی كرد كه بگوید من بهتر از او هستم مردم را رها كرد و در اصناف حیوانات جستجو كرد تا آنكه به سگ گر گرفته ای رسید. حضرت با خود گفت این سگ را با خود می برم . آنگاه ریسمانی در گردن سگ كرد و با خود برد وقتی در بین راه رسید طناب را از سگ باز كرد و رهایش نمود وقتی به مناجات پروردگار رسید پروردگار فرمود: ای موسی ! چرا آنچه كه من امر كردم نیاوردی ؟ عرضه داشت : پروردگارا! من آنرا نیافتم . خدای تعالی فرمود قسم به عزت و جلالم ! اگر كسی را با خود می آوردی ،اسم تو را از دیوان پیامبری محو می كردم .

توضیح و تقسیم : خطرات ریا سه قسم است :

خطر اول :آنكه :انسان قبل از عمل به آن مبتلا می شود و وادار می گردد كه به خاطر مردم عمل را انجام دهد و انگیزه او دین نیست . این قسم را باید ترك كرد، زیرا این نافرمانی و معصیت صریح است و اصلا طاعت نیست و این قسم همان مطلب مورد اشاره این جمله آن حضرت است كه فرمود: ریا شرك خفی است . اگر انسان قدرت دارد كه انگیزه ریا را در خودش ‍ از بین ببرد و نفس را وادار كند كه برای خدا كار كند تا اینكه نفس عقوبت شود و ریا نكند و عمل كفاره گناه نفس باشد، بنابراین به عمل مشغول شود، در غیر این صورت ترك عمل بهتر است .

خطر دوم : انگیزه عمل خدای تعالی می باشد ،ولی ریا در همان ابتدای عبادت به سراغ آدم بیاید در این صورت سزاوار نیست كه عمل را ترك كند، زیرا انگیزه دینی باعث عمل شده كه عمل را شروع كند بنابراین از راهی كه بعد گفته می آید، در رفع ریا مجاهده كند و اخلاص را بدست اورد. علت ادامه در عمل این است كه اگر عمل را ترك كند با شیطان موافقت كرده و او را مسرور ساخته است و مقصود شیطان در القای ریا همین است ،بنابراین با ترك عمل ، شیطان به مقصود خود رسیده و شخص او را به منظور و مراد خود رسانیده است .

خطر سوم : اخلاص قلبی حاصل می شود ولی بعدا ریا و انگیزه هایش عارض او می شود پس باید در رفع آن مجاهده كند و عمل را ترك نكند. ولی به اخلاص باز گردد و نفسش را بواسطه عقل و دین به سوی اخلاص باز آورد تا آنكه عمل تمام شود،زیرا شیطان ابتدا به ترك عمل می خواند و اگر او را اجابت نكردی و دفعش كردی و به عمل مشغول شدی ، تو را به ریا می خواند، وقتی جوابش را ندادی و دفعش كردی بر می گردد و می گوید این عمل خالص نیست و تو ریا كار هستی و رنج تو بیهوده است فایده كاری كه اخلاص ندارد چیست ؟ و هر عملی كه خالص نباشد وبال گردن صاحبش می گردد، و تركش بهتر است . و با این گفتارها ترك عمل را برای تو زینت می دهد و اینگونه با تو كلنجار می رود تا آن كه تو را وادار به ترك عمل كند وقتی عمل را ترك كردی غرض او برآورده می شود. قصه كسی كه عمل را به خاطر ترس از ریا ترك كند همانند قصه بنده ای است كه مولایش به او گندمی دهد كه كمی ناخالص از جو یا خاك دارد و مولا به او دستور می دهد كه ناخالصی را از بین ببرد بنده با خود می گوید: می ترسم كه به طور كامل خالص نشود و كلا ترك دستور مولی كند. و نظیر همین رفتار،رفتار كسی است كه به خاطر ترس از مردم ،كه بگویند فلانی ریا كار است ترك عمل كند و این خود ریایی مخفی است ، زیرا عمل را به خاطر ترس از مذمت مردم ترك می كند. او همانند كسی است كه كار می كند تا به او نگویند:بیكاره است و از گفتار مردم چه گناهی دامنگیر وی می شود بلكه ثوابش بیشتر است پس مثل مخفیكاری و پرده داری در عمل است . بلكه وقتی به این پایه رسید كه ایشان او را متهم كردند و عملی را برای او قایل نیستند، بلكه به خاطر آن كار او را اهانت كردند، بنابراین قدرش در پیش ‍ مردم مجهول است و در آسمان معروف است و تعریف آن حضرت شامل حالش می شود كه فرمود دوستی خدا به آن بندگان متقی مخفی كه وقتی یادشان كنند، مردم ایشان را نشناسند، از همه بیشتر است و همانند كسی است كه در پنهان عمل كرده و كسی برآن مطلع نشده است و این خیال از كید شیطان است و در اینگونه كارها شیطان حیله های فراوانی دارد.

حیله اول شیطان اینكه : گمان بد به مسلمانان برده است (2-58) و حق مسلمانان نیست كه به ایشان گمان بد ببرند.

دوم : اگر این گمان بد به مسلمانان درست باشد بنابراین شیطان او را در ریایی افكنده كه خود او از آن فراری بود و در غیر این صورت گفتارشان به او ضرری نمی رساند و ریا همین است كه عبادت را ترك كند واز ثواب آن محروم شود به خاطرترس از آنكه مردم به او نگویند ریاكار است پس اگر دوست نمی داشت كه مردم مدحش كنند و از مذمت ایشان نمی ترسید و عمل را ترك نمی كرد و الا به كار مردم و گفتارشان چه كار دارد؟ خواه بگویند ریا كار است و خواه بگویند مخلص است و لذا ترك عمل به خاطر اینكه مردم او را ریاكار بخوانند چه فرقی با ترك عمل دارد كه مردم او را غافل بخوانند.

سوم : خواست شیطان را برآورده و او را خوشحال ساخته است .

حیله های نفس را بشناسیم

بدان كه : در اینجا نفس حیله ای بسیار بد از حیله های شیطان خبیث را به كار می برد، از نفس بپرهیز و به هوش باش (109)و آن جمله ای است كه می گوید: به خاطر دلسوزی بر مومنین عمل را ترك كن ، زیرا ممكن است ایشان در گناه گمان بد بیافتند و در این صورت اگر به خاطر دلسوزی بر مومنین گناهكار شدن مسلمانان ،عمل را ترك كنی خود ثواب می بری و این ثواب جای خود عمل می نشیند و خود حسنه ای است كه معادل ثواب حاصل از دعاست ،بلكه این منفعت هم به دیگران می رسد بنابراین ترك عمل بهتر است .

جواب : این خیال از بدی های نفس اماره است كه تمایل به كسالت و بیكاری دارد و حیله ای بزرگ از شیطان خبیث می باشد. وقتی راهی برای نفوذ بر تو نیافت از این راه پیش ‍ می آید و این نیرنگ خود را مزین به این زینت نمود. دلایلی در بطلان این نیرنگ وجود دارد:

اول : تو را در گناه یقینی و حتمی انداخت زیرا تورا در این گمان انداخت كه مردم تو را ریاكار می دانند و این خود گمان بد است و اگر هم گفته باشند گناه ، برایشان است و گمان گناهكاری مردم گمان بد است و اگر گمان ایشان مطابق با واقع نباشد تو هم عملی را به این خاطر ترك كردی در این صورت از گمان موهوم به گناه معلوم رسیدی و ترس از گناهكاری دیگران تو را در گناه افكند.

دوم :وقتی با مراد شیطان موافقت كردی ترك عمل و موافقت شیطان موجب می شود كه شیطان بر تو جرات پیداكند و بر تو مسلط شود زیرا ذكر و قیام به خدمت خدای تعالی تو را نزدیك به خدای تعالی می كند و هر چه به خدا نزدیك تر شوی از شیطان دور می شوی ، ولی در ترك عمل با نفس اماره موافقت می كنی زیرا نفس اماره به كسالت و بیكاری میل دارد و این دو سرچشمه همه آفت ها هستند و شخص بینا آن ضررها را می داند.

سوم :نشانه آن كه این حیله گری از نفس است و علت آن میل نفسانی به بیكاری و بطالت است اینكه : فوات ثواب بیكاری را بر عدم وقوع مسلمانان در سوء ظن می سنجی و مصالح ایشان را بر خودت بر می گزینی ، به اینكه مردم به گناه گمان بد نیفتند و تو نیز ثواب نبری . در نفس خودت تفكر نما و با چشم انصاف نگاه كن ! اگر همین قضیه در مورد منافع دنیایی اتفاق می افتاد و بین شما و ایشان دعوایی در خانه و یا مال در می گرفت و یا تو روش زندگی را پیدا می كردی كه بهره در مال در پی دارد آیا دیگران را بر می گزیدی ؟ و خود ازآن صرف نظر می كردی ؟ و آن روش را در اختیار آنها می گذاشتی ؟ بخدا قسم چنین نیست ،بلكه با ایشان همچون دشمن سخت در جنگ و نزاع در می افتادی و اگر فرصت گزینش بود بهترین نوع زندگی رابرای خود بر می گزیدی و دوست را طرد می كردی و نزدیك را دور می ساختی . و زیاد دیدیم كه شخصی از دوست خود دوری گزید و به او ستم روا داشت و پسر و دوستان را از خود دور كرد!و چه دوستانی كه زمانی طولانی دوست بودند و زمانی طولانی ملاطفت و برادری داشتند تا آنكه دنیا به خاطر معامله و یا شراكت بین ایشان جدایی انداخت ! سبب این جدایی ها گزینش منافع خویش ‍ است . بنابراین ترك عمل به خطر دلسوزی و رحمت به ایشان نیست ، بلكه نیرنگی از نیرنگ های شیطان و تمایل نفس به ولنگاری و راحتی است . وقتی به ترك حطام دنیا برای مردم راضی نیستم چگونه ترك عمل آخرت می كنی و حال آنكه ارزش آن بیشتر است و تو در فقر قیامت به آن نیاز بیشتری داری و از بهره های دنیایی برای تو بهتر است . آیا این ترك جز به خاطر سنگینی عمل نیست و جز به خاطر میل به ولنگاری چیز دیگری است ؟ و به خاطر حیله های پوچ و نیرنگهای بیهوده شیطان كه به آن رنگ و روغن زده در كار و فعالیت برای خدا درنگ می كنی وتعلل می ورزی . و اگر به عمل مشغول شوی به خود منفعت رساندی و دشمنت را معصیت كردی و به بندگان خدا نفع رساندی چون ممكن است مردم نیز در عمل با تو موافقت كنند و اگر عمل تو علت موافقت ایشان باشد، اجر عمل ایشان به خاطر موافقت ایشان نیز به تو می رسد و هر كسی سنت نیكویی بگذارد، اجر كسانی كه به آن عمل می كنند به او می رسد و چه می دانی ؟ شاید از ایشان نیز كسانی هستند كه می خواهند عمل كنند، ولی مثل همین گمان باعث ترك عملشان شده باشد پس رد را بروی شیطان ببند و بندگان پروردگار رابرای عمل به راه بیانداز! و در مورد آن از ائمه علیهم السلام كلامی رسیده است ك : عاقل كاری را به ریا انجام نمی دهد و به خاطر حیا تركش نمی كند.

حیله دیگری نیز در اینجا وجود دارد كه از اولی پیچیده تر است كوشش كن كه آن حیله را نیز جلوگیری كنی و راه نفوذ آنرا ببندی ،زیرا در غیر این صورت راه را باز می كند وقتی در اول را گشود بر درهای دیگر نیز قدرت پیدا می كند (110)و آن اینكه شیطان می گوید: عمل را ترك كن ! تا مردم به تو گمان نیكو برند، و مشهور به بدی باشی ، زیرا بهترین بندگان خدا متقیان مخفی هستند، ولی اگر در بین مردم به عبادت مشهور شدی این تعریف شامل حال تو نمی شود. لازم است از این حیله نیز بر حذر باشی و قلب خود را مراقبت كنی بنابراین اگر مردم تو را ببینند و مشهور شوی و دلت یكی باشد و با دانستن و ندانستن مردم فرقی نكند بر تو گناهی نیست . چگونه مشهور نشوی در صورتی كه خدای تعالی می فرماید: بر توست بپوشی و بر من است كه اظهار كنم ، بلكه بر توست كه قلب خودت را نگه داری و تمایل به شهرت نداشته باشی راه رسیدن به این مقصود این است كه در این فكر كنی كه مدح و ذم مردم و زهد بین ایشان برای تو فایده ای ندارد و به نیاز به عمل در صحرای قیامت نگاه كنی و در نعمت های آخرت تفكر كنی پس عمل را ترك نكن ! زیرا همه آفت ها در ترك عمل است ،زیرا عمل باعث ترك كردن و دور شدن شیطان از تو می شود و باعث خشوع و نشاط و اشتیاق به كارهای اخروی است و ترك عمل ضد آن است .

اشكال(عمل بدون ریا از من ساخته نیست )

علت اینكه به بسیاری از دعاها و اعمال نیكو دست نمی زنم ، چون آوردن این اعمال به صورت حقیقی به طوری كه اخلاص كامل در آن مراعات شده باشد، ممكن نیست . آن اخلاصی كه در روایات تعریف شده كه بندگی به اخلاص ‍ كامل نمی رسد جز آنكه دوست نداشته باشد به خاطر اعمالی كه برای خداآورده كسی كه او را مدح كند و لذا آگاهی انسان عمل خالصی را انجام می كند ولی وقتی مردم بر آن اطلاع یافتند و مطلع شدند و او را ستودند خوشحال می شود و این خصوصیت از بشر جدایی ناپذیر است جز در مورد انسانهایی كه گفته شده است به اخلاص كامل رسیدند ،یه همین خاطر گاهی انسان با اخلاص نماز می گزارد و دعا می خواند، ولی همینكه كسی بر آن مطلع شد خوشش می آید در حالیكه بنا به سخناان شما ریانه تنها ثواب را از بین میبرد بلكه باعث عذاب دردناك هم می گردد.

پاسخ

بنا به نقل مفسرین ، در مورد همین مطلب از پیامبر خدا(ص ) سوال شد روایت از سعید بن جبیر است گفت مردی خدمت پیامبر(ص ) رسید عرضه داشت : من صدقه می دهم و صله رحم می كنم و قصدی جز خدا ندارم همینكه كسی از آن یاد كند و مرا بستاید خوشحال می شوم و خوشم می آید رسول خدا ساكت شد و چیزی نگفت تا اینكه این آیه نازل شد : قل انما انا بشر مثلكم یوحی الی انما الهكم اله واحد فمن كان یرجوا لقاء ربه فلیعمل عملا صالحا و لا یشرك بعبادة ربه احدا(111) بگو كه من هم بشری مثل شما هستم كه به من وحی می شود كه خدایتان یكی است هر كس امید ملاقات پروردگارش را دارد عمل صالح انجام دهد و در آن احدی را شریك خدا قرار ندهد، و تحقیق آن است كه خوشحالی از اینكه مردم با خبر از اعمال شدند دو قسم است خوشحالی پسندیده و خوشحالی ناپسند خوشحالی پسندیده هم سه قسم است :

اول : آنكه قصد او اخفای طاعت باشد و اخلاص برای خدا دارد، ولی وقتی مردم مطلع شدند، بداند كه خدای تعالی به كرم و فضل خویش مردم را آگاهانید و برایشان خوبیها را نمایاند و این كرم و تفضل در آشكار ساختن اعمال نیكو، از صفات الهی است ، ایا در جملات دعا نمی بینی كه : یا من اظهر الجمیل و ستر القبیح : ای خدایی كه خوبیها را آشكار می كنی و بدیها را می پوشانی . و در وحی آمده است : وظیفه تو پوشاندن عمل صالح است و بر من است كه آنرا آشكار كنم بنابراین بنده وقتی كه دید اعمال نیكویش بر ملا شده است از این مطلب می فهمد كه خدای تعالی با او نیكی نموده و نظر لطفش شامل حال او شده است ، زیرا بنده طاعت و معصیت را در خفا انجام می دهد، ولی خدا طاعت را آشكار می كند و معصیت را می پوشاند و هیچ لطفی بهتر از این نیست بنابراین خوشحالی او به خاطر كار خدایی است ، نه به خاطر ستایش مردم و مقام و منزلت در دلهای خلق قل بفضل الله و برحمته فبذلك فلیفرحوا (112)بگو به فضل و رحمت الهی پس مردم به اینها خوشحال شوند.

دوم : از اظهار خوبیها و پوشاندن بدیها در دنیا بفهمد كه خدای تعالی در آخرت نیز چنین با او رفتار می كند ،زیرا رسول خدا (ص ) فرمود: خدای تعالی بر بنده ای در دنیا لغزشهایش را نپوشاند جز آنكه در آخرت نیز بپوشاند.

سوم : وقتی مردم فهمیدند و او را ستودند خوشحال می شود زیرا می فهمد كه مردم در این زمینه اطاعت خدای تعالی كردند ،زیرا هر مسلمانی دوست دارد كه مردم در اطاعت حق تعالی باشند و با دل و جان به طاعت الهی راغب باشند، زیرا گروهی از مردم وقتی اهل طاعت را ببیند با آنها دشمنی و حسادت می كنند و آنها را مسخره می نمایند و ایشان را ریاكار می خوانند این گونه از خوشحالی خوب است و ناپسند نیست و علامت اخلاص در این نوع این است كه اطلاع ایشان در عمل تاثیری نكند بلكه كار او در صورت اطلاع مردم و یا عدم اطلاع آنها یكی باشد. و اگر حركت و نشاط بیشتری از نفس مشاهده كرد بداند كه ریاكار است و دراز بین بردن و علاج ریا با ارشاد عقل ودین و كوشش كند و در غیر این صورت او از هلاك شدگان است .

و اما خوشحالی ناپسند این است كه علت خوشحالی این باشد كه مقامش درنزد مردم بالا رفته است و مردم او را می ستایند و بزرگش می دارند و نیازهایش را بر می آورند و در مقابل اعمال نیكش او را اكرام و بزرگ می دارند این همان ریای حقیقی است كه از بین برنده عمل است و عمل را از كفه حسنات به كفه سیئات می برد و از كفه ترازوی سعادت به كفه خسارت می برد و از درجات بهشتی به دركات جهنم می كشاند.

بدان كه اصل ریا دنیا دوستی و فراموشی آخرت و فكر نكردن در اجر و پاداشهای الهی و فكر نكردن در آفت های دنیا و در نظر نگرفتن عظمت نعمت های آخرت است ،وریشه همه اینها دوستی دنیا و شهوات است واین ریشه همه بدیها و منبع هر گناهی است ،زیرا وقتی عبادت برای خدا باشد از هر نوع شایبه ای خالی است و جز برای خدا و دار آخرت عبادت را نمی خواهد. و نیز تمایل به جاه و مقام در دلهای مردم و رغبت درنعمت های دنیوی دل را می میراند و جلوی تفكر در عاقبت را می گیرد و نمی گذارد كه از علوم الهی بهره بگیرد.

سوال :

هر كس از ریا بدش آید نفرت از ریا او را وادار می كند كه از ریا دوری كند و ریا را دشمن داشته باشد و عمل خود را جز برای خدا نمی آورد و اطلاع مردم باعث تحرك و نشاط در عملش ‍ نمی شود، بلكه بود و نبود مردم و كم و زیاد خوب و بد عمل در نزد او یكی است و عقل او دوست ندارد كه مردم از او مطلع شوند، ولی به همه این اوصاف ،طبیعت او تمایل به ریا دارد و دوست دارد و خوشحال می شود كه مردم بدانند، ولی خود متنفر از این طبیعت و تمایل و دوستی است و عقلش ‍ دشمن آنست و خود را بر آن ملامت می كند و آیا چنین شخصی از جمله ریاكاران است ؟!

جواب :

خدای سبحان بندگان را به اندازه طاقت ایشان تكلیف می كند و چون بنده از وساوس شیطان نمی تواند جلوگیری كند و نمی تواند جلوگیری كند و نمی تواند طبیعت را از مقتضیاتش ‍ باز دارد تا آنكه اصلا به شهوت میل نكند و بااو منازعه ننماید بنابراین چون جلوگیری از آن درقدرت انسان نیست به همین خاطر پیامبر(ص ) بشارت داده كه از اینگونه تمایلات گذشت می شود، (59) برای اینكه بندگان از رحمت الهی نا امید نشوند و حرج لازم نیاید و مردم به خدا نزدیك شوند. و به رحمت واسعه الهی امید بندند، آنجایی كه می فرماید: خدای تعالی حدیث نفس را گذشت می كند مادامی كه آنرا بزبان نیاورده باشد و یا به آن عمل نكرده باشد، زیرا حركت زبان و اعضا مقدور بشرند، ولی خطور اوهام و وسوسه های دل در حیطه قدرت بشری نیستند، و این مطلب واضح است و هر عاقلی آنرا در می یابد. بله باید با این خاطرات و وسوسه های نفسانی بواسطه ضد آنها مبارزه كند(60) و در مقابل شهوات زشتی آنها را در نظر بگیرد و این مبارزه تنها با شناخت عواقب شهوات و وساوس و علم دین و راهنمایی عقل ممكن است وقتی چنین كرد،نهایت تلاش خود را در ادای تكالیف انجام داده زیرا خاطراتی كه باعث ریا می شوند، شیطانی هستند و نفس اماره بعد از آن تمایل به ریا پیدا می كند ولی احساس ‍ تنفر از ریا از ایمان و راهنمایی عقل نشات می گیرد.

علاج ریا:

بدان كه ریشه اخلاص (61) یكسانی نهان و آشكار است چنان كه به كسی گفتند كه سفارش می كنم كه اعمالی علنی پرسید: مقصود از چنین اعمالی چیست ؟ پاسخ داد مقصود آن است كه وقتی خدا مردم را بر آن مطلع كرد از آن حیا نكنی ، و این كلام از سید اوصیا و مكمل اولیا و مرشد علما و امام اتقیا و والد ائمه امناء امیرالمومنین علی بن ابی طالب (ع ) است در آنجا كه می فرماید: تو را از اعمالی كه عذر خواهی كنی ، بر حذر می دارم ، زیرا عملی كه به عذر خواهی نیازمند باشد عمل خوبی نیست . و سفارش می كنم كه در پنهان ،كاری نكنید كه در آشكارا از آن حیا كنید و تو را از كار پنهانی كه وقتی به صاحبش بگویند انكار می كند بر حذر می دارم . و رسول خدا(ص ) فرمودند: بالاترین منازل ایمان یك درجه است و هر كس به آن برسد رستگار شده و پیروز گردیده است ، و آن اینكه در نهان خود به صلاح عمل كند به طوری كه اگر آشكار شود برایش مهم نباشد و در صورت پنهانی از عواقب آن نترسد. و حضرت در جواب سوالی كه نجات در چیست ، فرمودند: در طاعت خدا كاری نكند كه هدفش مردم باشد. و از آن حضرت علیه السلام وارده شده است كه خدای تعالی هر عملی راكه ذره ای از ریا در آن نباشد قبول نمی كند. و از آن حضرت نقل شده است كه خدای تعالی به هر سه طایفه : كشته در راه خدا و صدقه دهنده به مال در راه خدا وقاری كتاب خدا می گوید: ای كشته شده ، دروغ گفتی ! زیرا میل داشتی به تو بگویند :فلانی شجاع است و به صدقه دهنده می فرماید: دروغ گفتی !زیراتمایل داشتی به تو بگویند فلانی بخشنده است . و به قاری می فرماید: دروغ گفتی بلكه می خواستی به تو بگویند: فلانی قرآن خوان است . آن وقت رسول خدا(ص ) خبر داد كه خدای تعالی به ایشان پاداش ‍ نمی دهد. رسول خدا(ص ) فرمود: بیشتر از همه از شرك اصغر بر شما می ترسم از آنحضرت پرسیدند: ای رسول خدا شرك اصغر چیست ؟ پاسخ داد: ریا شرك اصغر است خدای تعالی در روز قیامت می فرماید: وقتی به بندگان در قبال اعمالشان جزا می دهند به ایشان بگویندبروند به پیش كسانی كه در دنیا برای آنها خود نمایی می كردید آیا ثواب اعمالشان را پیش آنها می یابند؟ و در حدیث آمده است : امر می شود كه گروهی را به جهنم برند،خدای تعالی به خازن جهنم می گوید كه : ای مالك ؟ بگو به آتش كه قدمهاشان را نسوزاند! زیرا ایشان به مسجد می رفتند و به آتش بگو كه صورت هایشان را نسوزان زیرا وضو را كامل می گرفتند به آتش بگو كه دست های شان را نسوزاند، زیرا زیاد تلاوت قرآن می كردند. مالك به ایشان می گوید ای شقاوتمندان ! اعمال شما در دنیا چه بوده است ؟ پاسخ دهند: ما برای غیر خدا عمل می كردیم . مالك به ایشان می گوید: بروید و پاداش خود را از آنكس بگیرید كه برای او كار می كردید.

دیگر آن كه ریا باعث دشمنی خداست و انسان را در معرض ‍ رسوایی در دنیا و آخرت قرار می دهد، زیرا در حضور مردم در روز قیامت به ایشان ندا در می دهند ای فاجر! ای حیله گر! ای ریاكار! آیا خجالت نكشیدی طاعت خدا را به متاع دنیا فرخوتی و دلهای بنده گان را در نظر گرفتی و پادشاه معاد را سبك شمردی و محبوبیت بین مردم را با دشمنی خدا خریدی و پیش آنها با كارهای خدایی خود را آراستی و با دوری از خدا به مردم نزدیك شدی و رضایت آنها را جستی و خشم الهی را متعرض شدی ؟ آیا هیچكس بی بهاتر از خدا در نزد تو نبود؟ هر گاه بنده در این رسوایی فكر كند و با چشمداشتی كه بواسطه ریاكاری از مردم داشت مقایسه كند و در این فكر كند كه آراستن خویش برای مردم باعث از بین رفتن ثواب اعمالش گردیده است كه اگر خالص می بود و بواسطه ریا از بین نمی رفت میزان اعمالش سنگین می شد، ولی اكنون همین اعمال به كفه گناهان پیوسته و اگر د رریا همین جابجایی عمل از ثواب به عقاب نبود در شناخت ضرر ریا كافی بود و انسان را از توجه به آن باز می داشت و می توانست با این حسنات به رتبه صد یقین به پیوندد ،ولی اكنون در درك سافلین قرار گرفته است .

وای بر حسرتی بی پایان و لغزشی كه جبرانش ممكن نیست !و با رسوایی و توبیخ در حضور مردم در معاد توام است ، علاوه آنكه ریاكاری در دنیا، باعث صرف همت ، در جلب قلوب مردم می شود، زیرا خشنودی مردم هدفی دست نیافتنی است ،زیرا هرگاه عده ای خشنود شوند، عده ای دیگر خشمگین می شوند و رضایت عده ای در خشم دیگران است و هر كس خشم خدا را به خاطر رضایت مردم برای خود بخواهد خدای بر او خشم گیرد و مردم نیز بر او خشمگین شوند. هدف از مدح مردم چیست كه به خاطر مدح مردم مذمت الهی رابرخود بپسندد در صورتیكه مدح مردم نه روزی را زیادی می كند و نه مرگ را به تاخیر می اندازد و در فقر و تنگدستی و سختی قیامت فایده ای ندارد و اگر طمع در مال دارد خدای تعالی روزی می دهد و عطای الهی بهترین عطاهاست . و هر كس در خلق طمع ورزد، از خواری و ناامیدی در امان نیست و اگر به مراد برسد از منت و خواری خالی نیست . چگونه عاقل پاداش الهی را به امید واهی و خیال نادرست وا می گذارد كه گاهی درست در می آید و گاهی نادرست از آب در می آید؟ و اگر درست از آب در آید لذت دریافت آن با درد و رنج منت و خواری برابری نمی كند، در صورتیكه روزی را، خدا قسمت كرده و به عنوان رزق او محسوب می دارد. پس عاقل باید برای خود این مطلب را یاد آوری كند و ضرر و عاقبت آن را بیان كند در این صورت رغبت او به ریا كم می شود و با قلبش به سوی خدا روی می آورد زیرا عاقل در مواردی كه ضرر چیزی زیاد باشد به آن رغبتی نمی كند و علاوه آنكه برای كندن ریشه ریا همین او را كافی است كه اگر مردم قصد باطنی او را ریا و اظهار اخلاص ‍ می دانستند او را دشمن می داشتند و اتفاقا خدای تعالی راز وی را بر ملا می كند تا آنكه همه خلق او را دشمن داشته باشند و نیز خدای شخص ریا كار را به مردم معرفی می كند و خشم خویش را نسبت به او عیان می كند و اگر اخلاص ‍ می داشت خدای اخلاص او را بر ملا می كرد و او را در نزد مردم عزیز می نمود و مردم را مسخر او می كرد و زبانها را برای سپاس بر او می گشود.

حكایت شده است كه مردی از بنی اسرائیل با خود گفت : خدای را چنان عبادت كنم كه مردم از عبادتهای من بگویند! مدت مدیدی عبادت می كرد و در آوردن طاعت و عبادت كوشش وافر می نمود، ولی از هر محلی عبور می كرد به او می گفتند :ریا كار! سپس به خود روی آورد و به خود گفت : رنج بیهوده بردی و عمر خودت را به پوچ هدر دادی !حال وقت آنست كه برای خدای عبادت كنی نیت خود را دگرگون كرد و عملش را برای خدا خالص نمود، این بار از هر محلی كه عبورمی كرد می گفتند: انسان متقی و با ورعی است . ومانند این گفتار از قول پیامبر سابقا گذشت كه فرمود: خدای تعالی فرمود بر توست كه عملت را بپوشانی و بر من است كه اظهارش كنم .ائمه اطهار علیهم السلام فرمودند: خدای تعالی ثنا را قسمت می كند ،همانطور كه روزی را تقسیم می كند، با آنكه مدح مردم نفعی به حال او ندارد و او پیش خدا مذموم است و از اهل آتش می باشد و در صورتیكه در نزد خدای تعالی شخصی صالح و مورد رضایت باشد و از جمله مقربان الهی باشد مذمت مردم به او ضرری نمی رساند. چگونه مذمت و یا كید مردم به او ضرر می زند در صورتیكه پیامبر (ص ) می فرماید: هر كس ستایشهای خدا را بر ستایشهای مردم برگزیند خدای تعالی امر دنیایش را اصلاح می كند و هر كس بین خود و خدای را درست كند خدای تعالی بین او و بین مردم را درست می كند.

و شایسته است كه نیاز سخت و بیچارگی روز قیامت را متذكر شود كه چگونه به ثواب اعمال نیاز دارد، زیرا یوم لا ینفع مال و لا بنون الا من اتی الله بقلب سلیم (113)روزی كه مال و فرزندان فایده ای نمی بخشد مگر آنكه كسی قلب سالم آورده باشد. (62) لا یجزی والد عن ولده (114)پدر از فرزند كفایت نمیكند و صدیفین به خود مشغول می شوند و هر كدام می گویند وانفسا! وانفسا! چه برسد به دیگران . پس ‍ شایسته نیست كه اعمال غیر خالص را یدك بكشند. همانطور كه مسافر به راه دور و مخوف باخود جز طلای ناب همراه نمی برد ،زیرا می خواهد سبكبار باشد و به هنگام نیاز منفعت زیادی از آن ببرد. هیچ نیازی بیشتر از نیاز روز قیامت نیست و هیچ عملی منفعتش از عمل خالص برای خدا بیشتر نیست زیرا عمل خالص نفیس ترین ذخایر است و برای حمل مطمئن تر است ، بلكه عمل خالص الهی شخص را حمل می كند چنانكه در تفسیر قول خدای سبحان ینجی الله الذین التقوا بمفازتهم (115). خدای تعالی بواسطه اعمال رستگار كنندگانشان كسانی را كه تقوا پیشه كردند نجات می دهد. به هنگام اهوال قیامت عمل صالح به صاحبش ‍ می گوید مرا سوار شو! و چه زیاد در دنیا سوارت بودم پس ‍ شخص بر عمل صالح می نشیند و بر سختی های قیامت گام میزند. داوود بن فرقد از ابو عبد الله علیه السلام نقل كرد كه فرمود: عمل صالح جای صاحب خود را در بهشت آماده می كند چنانكه مرد غلام خود را قبلا می فرستد تا بسترش را بگستراند سپس فرمود من عمل صالحا فلانفسهم یمهدون (116)هر كس عمل صالحی انجام دهد برای خود آماده كرده است . پس هر كس آخرت و اهوال و منازل بلندش را در دل خود سان دهد چیزهایی كه در زندگانی دنیا مربوط به مردم است ، پست می شمارد. و ریا را با رنجها و تلخیها توام می یابد. با این اوصاف شخص همت خود را متمركز می كند و قلبش را بسوی خدا می كشاند و از خواری ریا و رنجهای ناشی از ملاحظه دلهای مردم می رهد و از اخلاص او انواری بر قلبش می تابد،

سینه اش را وسعت می دهد و زبانش را باز می كند والطاف الهی برای او دری را می گشاید كه بر انس او بیافزاید و به وحشت از مردم اضافه كند و اینكه دنیا را پست می شمارد و آخرت را بزرگ می دارد خلق از دلش می افتد و انگیزه ریا از او رخت بر می بندد و خلوت را انتخاب می كند و دوست دارد (117)و ابرهای رحمت بر او میریزند و زبانش به حكمت های لطیف گویا می شود. و در خبر از پیامبر(ص ) آمده است كه فرمود: هر كس چهل روز برای خدا اخلاص ورزد خدای تعالی چشمه های حكمت را از قلبش به زبانش سرازیر می كند. و عبیدبن ضراره از امام صادق علیه السلام حدیث كرد كه فرمود: هیچ مومنی نیست جز آنكه خدای تعالی او را با ایمانش مانوس كرده است اگر بر بالای كوه باشد نمی هراسد. حلبی از ابی عبدالله نقل كرده است فرمود:برای آزمایش با مردم بنشین ! وقتی ایشان را بیازمایی باایشان دشمن می شوی .

و ابی محمد امام حسن بن علی (ع ) فرمود: وحشت از مردم به اندازه شناخت از مردم است . كعب الاحبار روایت كرد گفت : خدای تعالی به بعضی از پیامبرانش وحی كرد: اگر ملاقات مرا در حظیره قدس می خواهی در دنیا غریب و یكه و تنها و غمگین و ترسان باش مثل پرنده ای تنها كه در سرزمینی بی آب و علف می پرد و از میوه درختان می خورد. وقتی شبانگاه رسید به لانه اش پناه می برد و با پرندگان همراه نیست ، چون با من مانوس است و از مردم هراسناك می باشد.

و از فاطمه زهرا سیده زنان عالم و محبوب خاتم و مادر ائمه اطهار كه درود بر او و پدر و شوهر و فرزندانش باد روایت شده است كه فرمود: هر كس عبادت خالص خود را به طرف بالا فرستد، خدای تعالی بهترین مصالح خود را برای او پایین می فرستد. و از امام باقر(ع ) روایت شده است كه :بنده به حقیقت ،عابد خدای تعالی نمی شود مگر آنكه از همه خلق ببرد و تنها به خدای تعالی متكی شود در حالیكه خدا می گوید این شخص صالح از آن من است ، به كرمش وی را قبول می كند. و از امام صادق علیه السلام آمده است كه فرمود: خدای تعالی هیچ نعمتی را برتر از این نعمت قرار نداد، كه در قلب بنده با خدا، هیچكس نباشد و امام صادق علیه السلام به هشام بن حكم فرمود: ای هشام ! صبر بروحدت نشانه عقل قوی است هر كس را كه خدای تعالی عقل داد از اهل دنیا و راغبان به آن دوری می جوید و راغب ثواب الهی می شود و خدای تعالی ،انیس او در وحشت می گردد و در وحدت همصحبت او می شود و در تنگدستی بی نیازش می نماید و در غیر فامیلش عزیزش می دارد ای هشام ! عمل كم با علم مقبول می شود و چند برابر می شود و عمل زیاد با جهل بر می گردد. از امام ابی جعفر جواد علیه السلام نقل است كه فرمود: افضل عبادت ها اخلاص است . و از ابوالحسن هادی علیه السلام نقل شده است كه اگر مردم در راه وسیعی حركت كنند من در راه بنده ای حركت می كنم كه خدای را به اخلاص عبادت كرده است . و از امام حسن عسگری (ع ) آمده است كه : اگر دنیا در یك لقمه قرار داده شود من آنرا در دهان بنده ای خواهم گذاشت كه خدای تعالی را به اخلاص عبادت می كند باز می بینم كه من در حق او تقصیر و كم كاری كرده ام و اگر كافر را از دنیا منع كنم تا آنكه گرسنگی و تشنگی به حد مرگ برسد، آنگاه مقداری آب به او دهم فكر می كنم اسراف كرده ام . اینها مقداری از دواهای علمی بود كه شخص ریاكار را دوا می كند و روزنه های هوای نفس را می بندد.

و اما دوای عملی ریا:

شخص باید خود را عادت دهد كه عبادت های خود را در پنهانی انجام دهد و درها را ببندد، چنانكه كسی كه كارهای زشت انجام می دهد، چنین می كند. و به اطلاع خدا و علم او بسنده كند و نفسش از او نخواهد كه دیگران بدانند، هیچ دوایی در علاج ریا از این موثرتر نیست . عیسی (ع ) به حواریین می فرمود: وقتی روزه گرفتیتد سر و ریش را روغن بمالید و لبان را به روغن زیتون آغشته نمایید مبادا مردم بفهمند ك شما روزه دار هستید وقتی به دست راست صدقه دادید از چپ مخفی كنید. وقتی نماز می گزارید ،پرده در را بكشید.

خدای تعالی ثنا را بسان روزی تقسیم می كند. رسول خدا(ص ) فرمود: در سایه عرش خدا سه نفرند كه خدای تعالی به سایه خویش ایشان را در سایه می گیرد، روزی كه هیچ سایه ای جز سایه خدا نیست . دو نفر كه در راه خدا دوستی كردند و در همان راه جدا شدند، و مردی كه به دست راست صدقه داد و آنرا از دست چپ پوشانید، و مردی كه زنی صاحب جمال او را به خود خواند ولی او گفت من از رب العالمین می ترسم . و حفص بن بختری از امام جعفر صادق (ع ) روایت كرد گفت : پدرم از پدرانم علیهم السلام روایت كردند كه امیر المومنین علیه السلام به كمیل به زیاد نخعی فرمود: صدقه بده ولی آشكارش مكن ! خودت را پنهان كن ! و مشهور مساز! و بیاموز و عمل كن و ساكت شو! به سلامت می مانی پس خوبان را خوشحال می كنی و بدان را به غضب می آوری و اگر خدای تعالی دین خود را به تو شناساند ضرری ندارد كه تو مردم را نشناسی و تو را نشناسند.

دنباله

وقتی عمل را پنهان كردی و آن را مخفی نمودی و عمل خالص را برای خدا قرار دادی بعدا بین مردم بر ملا نكن به اینكه بگویی عمل به اخلاص واقع شد و در دفتر حسنات نوشته شده و دركفه اعمال حسنه قرار گرفت بعدا عمل را آشكار كنی و همت و كوشش تو بر كتمان آن كم شود سفارش ‍ می كنم و بر حذر می دارم تو را كه تلاش و رنج خود را ضایع مكن ! و از دفتر پنهان به دفتر آشكار انتقالش مده ! اگر بر اخلاص خود باقی هستی نود و نه برابر از عمل آشكار ،هفتاد برابر است . و از امام صادق علیه السلام است كه فضیلت عمل پنهانی بر عمل آشكار ،هفتاد برابر است و از امام صادق علیه السلام است كه هر كسی در خفا عمل نیكی به جای آورد به عنوان عمل خفایی نوشته می شود و وقتی آن را بیان كند و آشكار نماید از آن محو می شود و به عنوان عمل آشكارا نوشته می شود، وقتی بار دیگر اقرار كنی و بیان نمایی از آنهم محو شده و به عنوان عمل ریایی نوشته می شود. وای بر تو از آن سخنی كه این مقدار نحس بود! و چه مصیبتی بزرگ برای تو ببار آورد. ای كاش لال بودن ، تو را حفظ می كرد و سكوت ،تو را نگه می داشت .

بله از ائمه علیهم السلام روایت شده است كه ایشان اجازه نقل آنرا دادند اگر بیان آن برای برادر مومنش سود دارد و او را در آن مورد بیان شده به نشاط در می آورد.

قسم دوم عجب است

كه از هلاك كننده هاست . رسول خدا(ص ) فرمود سه چیز هلاك كننده اند: آزی كه شخص از آن پیروی كند، و هوای نفس كه پیروی شود و از خود راضی بودن و عجب . و عجب عمل را از بین می برد و باعث دشمنی خدای سبحان می شود. حضرت علی (ع ) می فرماید: اگر گناهی برای مومن بدتر از عجب و خود بینی نبود، خدای تعالی راه مومن را برای گناه باز نمی گذاشت (63). و امیرالمومنین علیه السلام فرمود: گناهی كه بدت بیاید بهتر از خوبی است كه خوشت بیاید، یعنی باعث عجب شود و حضرت فرمود، حسب و نسبی بهتر از تواضع نیست و تنهایی ، وحشتناك تر از عجب نیست .

از امام صادق از پیامبر(ص ) روایت شده كه فرمود: خدای تعالی به داوود وحی فرمود كه ای داوود گناهكاران را بشارت بده و صدیقان را بترسان !عرضه داشت : چگونه به گناهكاران بشارت دهم و صدیقان را انذار كنم ؟ فرمود: ای داوود! به گناهكاران بشارت بده كه من توبه گناهكاران را می پذیرم و از گناه می گذرم و صدیقان را بترسان مبادا از اعمالشان عجب پیدا كنند ،زیرا هیچ بنده ای نیست كه به حسنات عجب و خود ستایی كند، جز آنكه هلاك می شود.

و در روایت دیگر آمده است : هیچ عبدی نیست كه حسنات خود را حسابرسی كند، مگر آنكه هلاك شود. و از ابی جعفر (ع ) از پیامبر آمده است كه فرمود:خدای تعالی فرمود: می دانم كه چه چیز كار بنده مومن مرا درست می كند و از جمله بندگان مومنم ،كسانی هستند كه شب زا بستر بلند می شود و از بالش نرم دست می كشد و در عبادت می كوشد و خود را در عبادت به زحمت می اندازد من یك شب یا دو شب او را ضرر می زنم و خوابش می كنم ، زیرا مصلحت او را در نظر می گیرم برخلاف میل او كه دوست ندارد بخوابد، پس ‍ در خواب می ماند تا صبح شود و بلند می شود در صورتی كه بر خویش خشمگین است و نفس را ملامت می كند و اگر بین او و مرادش كه عبادت من است او را واگذارم (تا عبادت كند) ا زعبادتش دچار عجب می شود و باعث هلاكت و رضایت نفسانی می گردد، حتی گمان می كند كه از عبادت كندگان پیشی گرفته و در عبادت ، خود را از حد تقصیر بیرون می بیند و از من دور می شود در صورتی كه گمان می كند به من نزدیك شده است . از طریق دیگر صاحب جواهر جمله ای زیاده بر این روایت بعنوان تتمه آن آورده است . پس عمل كنندگان بر اعمالی كه انجام می دهند تكیه نكنند، زیرا اگر بكوشند و خودشان را در زحمت اندازند و عمرهاشان را در عبادت فنا كنند، ا زمقصرین محسوب می شوند و به مقصودشان كه كرامت و متنعم شدن در بهشت و درجه بلند در دارین است دست نمی یابند ولی به رحمت من (نه از اعمال خود) باید دست پیدا كنند و به فضل من امید ببندند و به حسن ظن من مطمئن شوند و آرام گیرند، زیرا رحمت من ایشان را در می یابد و به رضوان و مغفرت من می رساند و لباس عفو به ایشان می پوشاند زیرا من خدای رحمان و رحیم هستم و به همین اسم نامیده شدم ، و از امام باقر (ع ) منقول است كه خدای سبحان می فرماید: كسی از بندگان مومن من از من اطاعتی را می خواهد من او را به خاطر ترس از عجبش از آن طاعت باز می دارم . و مسیح (ع ) فرمود: ای جمع حواریین : چه چراغهایی ك باد خاموششان كرد و چه عابدهایی كه عجب خرابشان كرد. و بدان كه حقیقت عجب آن است كه عمل را بزرگ بشمارد و زیادش بداند و به آن مسرور شود. (64)

اشكال :اگر كسی از طاعت خوشحال و مبتهج گردد، ولی آنرا بزرگ نشمارد ،بلكه از انجامش خوشحال شود و عمل بیشتر را دوست بدارد و هیچ انسانی از این خوشحالی و سرور جدا نیست زیرا وقتی شبانگاه برخیزد و یا روزی روزه بگیرد و یا به مقامی بزرگ دست پیدا كند و یا به انجام دعا و عبادتی موفق شود ناچار خوشحال می شود آیا این اعجابی است كه عمل را باطل می كند و او را به جمع عجب كنندگان می كشاند.

جواب : عجب اتبهاج به عمل صالح و ناز كردن به عمل و بزرگ دانستن آن است و با آن خود را در مرز تقصیر بیرون ببیند و این هلاكش می كند و عمل را از كفه حسنات به كفه سیئات می آورد و از درجات بلند به دركات پست جهنم می كشاند. سعید بن ابی خلف ا زامام صادق علیه السلام روایت كرد كه فرمود: بكوشش و عمل سفارش می كنم و اینكه خود را از مرز مقصر بودن در عبادت خدا و اطاعت او بیرون ببینی ، زیرا كسی نمی تواند خدای تعالی را آنطور كه سزاوار است اطاعت كند و اما خوشحالی با فروتنی در نزد خدای جل جلاله و شكر بر توفیق عبادت و طلب زیادت از خدای كاری نیكو و پسندیده است . امیر المومنین (ع ) فرمود: هركس حسنه اش او را خوشحال كند و گناهش او را ناراحت كند مومن است و فرمود هر كسی كه خویش را در هر روز به حساب نكشد از مانیست اگر عمل خوبی كند خدای را سپاس گوید و از خدای طلب زیادت كند و اگر بد كرده است از خدای استغفار كند. وفرمود: بندگان خدا عمل كنید! مومن صبح و شب نمی كند، جز آنكه به خو بد گمان است و پیوسته نفس را ملامت می كند و از او می خواهد كه بیشتر تلاش كند پس هماند گذشتگان باشید خیمه تان را از دنیا بر كنید بسان مسافری كه خیمه را بر می كند و آن را باطی منازل به پیماید.



علاج عجب

در عللی كه منجر به عجب شده فكر كنید و اینكه باعث دشمنی خدا و ابطال عمل می گردد و در ابزارهای خدادادی فكر نما كه بواسطه آنها اكتساب طاعت كرده و اقدار بر اعمال حسنه پیدا نموده است ابزارها را كسی جز او مالك است . سپس به غذایی كه قامتش را استوار داشته فكر كند جز این است كه آن روزی خدا داد است . سپس در سلامتی خود اندیشه كند كه هرچه را كه بخواهد انجام می دهد آیا از نعمت او نیست ؟ چه بسا بیمارانی كه اگر بین سلامتی و عبادت چندین روز و شب مخیر شوند، كه به عنوان قیمت آن عافیت ،شبهای زیادی را عبادت كنند حاضرند شبهای زیادی را عبادت كند و در عوض به سلامت برسند چگونه برای بیداری اندكی از شب برای عبادت ، عجب ه خود راه می دهی ؟

چه شب و روزهایی كه از نعمت سلامتی برخوردار بودی ! بلكه چه ماهها و سالهایی كه با سلامتی زندگی كردی ! اگر با توفیق الهی بهنگام شب بر می خیزی و از سلامت خدادای قدرت بر انجام عبادت یافتی و از غذای او تغذیه كردی و با اعضا و جوارح خدایی عبادت نمودی و در شب و روز خدا اعمال خود را بجای آوردی پس خود پسندی و عجب از چیست ؟آنگاه نعمت خدادای را با مقدار عملت بسنج آیا به اندازه آن می شود؟ بلكه آیا به یك دهم آن نعمت ها می رسد آیا توفیق شب خیزی از خدا نیست ؟ آیا نباید شكر آن را بجای آوری ؟

و آیا نباید بترسی كه اگر كوتاهی كنی مورد ماخذه و حسابرسی قرار بگیری ؟ خدای تعالی به داوود وحی فرمود: ای داوود خدا را شكر نما عرضه داشت : پروردگارا چگونه تو را شكر كنم در حالی كه خود شكر گزاری همه از نعمت های توست كه مستحق شكر است ؟ فرمود: ای داوود به این اقرار به ناتوانی از ادای شكر ،بسنده می كنم . بلكه عمل خود را با یكان یكان نعمت های مورد استفاده ات از خوراك و نوشیدنیها مقایسه كن ! این عبادات به شكرانه كمترین آنها كفایت نمی كند.

در تاریخ آمده است واعظی بر هارون الرشید ،خلیفه عباسی ،وارد شد. هارون از او در خواست موعظه كرد. واعظ گفت : ای امیرالمومنین به نظر تو اگر به هنگام تشنگی از آب منعت كنند برای خرید آن چه مقدار حاضری بپردازی ؟ هارون پاسخ داد :نصف مملكت خود را در قبال آن آب می دهم . واعظ گفت ای امیرالمومنین !آیا اگر این آب بخوهد از مجرای بول خارج شود و نتواند چه مقدار برای خارج شدن ان می پردازی ؟ گفت نصف بقیه مملكتم را در قبال آن می پردازم .

واعظ گفت : بنابراین مملكتی كه به یك شربت آب می ارزد تو را فریب ندهد: ای خواننده شبانه روز چند بار آب می نوشی ؟ اگر مزد كارگر روزی دو درهم است و پاسبان به دودانگ تا صبح پاسداری می كند و صاحبان صنایع و حرفه مثل آشپز و نانوا تمام روز و مقداری از شب را با اندك دراهمی ، كار می كنند، اكنون اندك عبادت خودت را با آن مقایسه كن و اینكه روزی روزه گرفتی . در مورد جزای روزه فرمود: روزه مال من است و من به او جزا می دهم و نیز فرمود: من برای بندگانم نعمت های بیكرانی آماده كرده ام كه نه چشم دیده و نه گوش ‍ شنیده و نه بر قلب انسانی خطر كرده است این روز تو هم درهمی می ارزد، البته در صورتی كه متحمل رنج زیاد شوی ، اما همین روز بااین ارزش اندك وقتی برای خدا انجام شد این همه ارزشمند گردید، و اگر شبی برای خدای بیدار بمانی در پاداش آن فرمود: فلا تعلم نفس ما اخفی لهم من قرة اعین جزا بما كانوا یعملون (118)هیچكس نمی داند كه چه نعمت های بیكرانی برایش آماده گردید ك باعث روشنی چشم اوست این شب كه تنها دو دانگ می ارزید اكنون ارزشی فوق العاده پیدا كرده است و اگر برای خدا سجده كنی تا خواب تو را دریابد خدای تعالی به ملایكه خویش افتخار می كند و ارزش زمانی این سجده چه مقدار است ؟ با آن كه در آن خواب و غفلت راه یافت ، ولی همین كه به حق جل جلاله نسبت دادی ارزش آن این مقدار فزونی یافت . و اگر زمانی را برای خدا دو ركعت نماز سبك بیاوری و بلكه هوای نفسی را به لا اله الا الله بگذرانی خدای تعالی فرمود: و من عمل صالحا من ذكر او انثی وهو مومن فاولئك یدخلون الجنة یرزقون فیها بغیر حساب (119)هر كس از زن و مرد عمل صالحی انجام دهد داخل بهشت میشوند و در آن از روزی بی حساب بهره مند می گردند. و رسول خدا (ص ) فرمود: هر كس بگوید: سبحان الله خدای تعالی برای او درختی در بهشت می كارد. این قیمت لحظه ای از انفاس ‍ توست و چه نفسهایی را بیهوده هدر دادی ! و چه لحظاتی را كه بر تو خواهد گذشت و بیهوده هدر خوای داد! پس سزاوار است كه كوچكی عمل خود را در نظر بگیری و كمی ارزش ‍ كارت به نسبت به كارهای مثل آنرا در نظر داشته باشی و منت خدای را برخود بدانی كه در مقابل این زمان با این ارزش ‍ ناچیز ارزش تو را تا به آن مقدار مذكور بالا برد و پاداشت را بزرگ شمرد. دقت كن كه آن اعمال جز برای خدا واقع نشود و مورد پسند خدا قرار گیرد كه در غیر این صورت ارزشی كه به خاطر انتساب به خدا پیدا كرده بود از بین می رود و به ارزش ‍ زمانی دنایی كه همان ارزش پست ناچیز یعنی دو درهم و یا دو دانگ ،بلكه كمتر از آن است می رسد و نه تنها ارزشش ‍ ناچیز می گردد ،بلكه از خشم و عقوبت خدا نیز در امان نیستی پس نفست را برای خدا مراقبت كن و منت او را بر گردن خودت در نظر داشته باش و خودت را سرزنش كن شاید به رحمت خدا برسی ، زیرا از پیامبر روایت شده كه فرمود: هر كس برخود خشم گیرد نه بر مردم خدای تعالی او را از ناله و زاری روز قیامت ایمن می كند. و روایت شده است كه عابدی هفتاد سال خدای تعالی را عبادت كرد به طوری كه روزها روزه می گرفت و شب ها را به عبادت به صبح می آورد، روزی ا زخدای تعالی حاجتی خواست خدای حاجتش را بر نیاورد عابد به نفس روی آورد به او خطاب كرد! علت به اجابت نرسیدن دعا تویی ! اگر ارزشی نزد خدا داشتی ، حاجت تو را روا می كرد. خدای تعالی فرشته ای را فرستاد فرشته به او گفت : ای فرزند آدم این لحظه كه خود را ملامت كردی ارزشمندتر از عبادت های سالیان گذشته است . وروایت شد اگركسی با پشیمانی از گناه و سرزنش بر نفس ‍ بخوابد بهتر از آنست كه شب را به عبادت بگذراند و به هنگام صبح از عبادت شب خوشحال باشد. ای خردمند! اعمالت را از آفت عجب و ریا و غیبت و كبر محافظت كن ! زیرا غیبت و كبر نیز در از بین بردن اعمال همانند ریا و عجب هستند. در این مورد به خبر معاذ توجه كن .

معاذ بن جبل و پیامبر

شیخ ابو محمد جعفر بن احمد بن علی قمی ساكن ری در كتابش در مورد زهد پیامبر (ص ) نوشته ،كه عبدالواحد ا زمحدثی از معاذ بن جبل نقل كرد، محدث گفت : به معاذ بن جبل گفتم : برای من از حدیثی كه خودت از پیامبر شنیدی و آنرا حفظ كردی به دقت همانطور كه شنیدی بیان كن معاذ گفت :بله ،آنگاه گریه كرد و گفت : پدر و مادرم فدایت ای رسول خدا من در ردیف پیامبر بر مركب سوار بودم و با او راه می رفتم آن حضرت چشم خود را به طرف آسمان گرفت و فرمود:سپاس خدایی را كه در خلق خویش هر چه بخواهد ،حكم می كند، سپس فرمود:ای معاذ !پاسخ دادم : بله ای رسول خدا و آقای مومنان دوباره صدا زد ای معاذ جواب دادم بله ای رسول خدا پیشوای خیر و پیامبر رحمت ! فرمود: من سخنی را باتو در میان می گذارم كه هیچ پیامبری با امت خود چنین سخنی نگفت كه اگر آنرا مراعات كنی برای زندگیت مفید است و اگر بشنوی و مراعات نكنی در پیشگاه حق تعالی محكومی سپس فرمود: خدای تعالی قبل از آنكه آسمانها را خلق كند هفت فرشته خلق كرد و در هر آسمان فرشته ای گذاشت كه از عظمت آن فرشته آن آسمان بزرگ گردید و بر هر دری از درهای آسمان فرشته ای برای دربانی قرار داد ملایكه حافظ نویسندگان اعمال بشر عمل بشر ار از صبح تا شب می نویسند سپس حفظه عمل را كه بسان نور خورشید می درخشد ،بالا می برند تا به آسمان دنیا می رسند، در حالیكه آن عمل را پاكیزه و زیاد می دانند ولی فرشته دربان به ایشان می گوید این عمل را برگردانید و بر روی صاحب آن بزنید، من فرشته غیبت هستم هر كس غیبت كند نمی گذارم عملش به غیر من از فرشتگان برسد خدای تعالی به من چنین امر فرمود: آن حضرت فرمود: سپس حفظه روز بعد با عمل دیگر بالا می روند فرشته آسمان اول عمل را پاكیزه و زیاد می شمارد ،از آنجا عبور نموده و عمل را می برند تا به آسمان دوم می رسند، فرشته ای كه در آسمان دوم است می گوید. بایستید و عمل را بر روی صاحبش بزنید، زیرا مقصود او از این علم متاع دنیوی است ، و من صاحب دنیا هستم نمی گذارم عمل از من به دیگر فرشتگان برسد. فرمود: بار دیگر فرشتگان حافظ، عمل صدقه و نماز را با خوشحالی بالا می برند واز آن اعمال خوشحالند وبه آسمان سوم می رسند. ملك دربان می گوید: بایستید و این عمل را بر روی و پشت صاحبش بزنید من ملك صاحب كبر هستم . سپس می گوید: او عمل كرد ولی در مجالس بر مردم تكبر نمود، و پروردگارم به من امر فرمود كه عملش را نگذارم تا به دیگر ملایكه برسد فرمود: حفظه بار دیگر عملی را كه همانند ستاره درخشان است و نور افشانی می كند و با طمطراق حركت می نماید و عبارت از تسبیح و روزه و حج است می گیرند و به آسمان چهارم می رسند، فرشته دربان می گوید بایستید و این عمل را بر روی و جلوی صاحبش بزنید، من فرشته عجب هستم او از خودش خوشش می آمد به اینكه عمل كرده و خود پسندی در او راه یافته است . پروردگاربه من دستور داد كه نگذارم عملش به دیگران برسد. آن حضرت ادامه داد: حفظه عمل دیگری را همانند عروسی مزین كه برای شب زفاف آماده باشد و مشتمل بر جهاد و نماز و صدقه ما بین دو نماز است می گیرند و بالا می برند و به آسمان پنجم می رسند و عمل آهنگی همانند آهنگ شتر و نوری همانند نور خورشید دارد فرشته دربان می گوید: صبر كنید من فرشته حسد هستم و این عمل را بر روی صاحب آن بزنید و برپشتش بگذارید، زیرا او به كسی كه برای خدا علم می آموخت ویا كار می كرد حسد می ورزید. وقتی عمل و عبادت كسی را بیشتر می دید حسادت می كرد و او را موردحمله قرار می داد پس عمل او را بر دوشش بگذارند و عملش او را لعنت می كند. فرمود: و ملایكه حافظ عمل بنده دیگری را كه عبارت از نماز و زكات و حج و عمره است می گیرند، و به آسمان ششم می برند فرشته می گوید: صبر كنید من موكل مهربانی هستم این عمل را به صورت صاحبش بزنید و چشمانش را كور كنید، زیرا صاحب این عمل بی رحم است وقتی بنده ای از بندگان خدا در مسیر آخرت مرتكب اشتباهی می شد و یا به ضرری دنیوی مبتلا می شود او را دشنام میداد. پروردگارم به من دستور داده كه نگذارم عملش بالا برود. فرمود: فرشتگان حفظه عملی كه عبارت است از فقه و اجتهاد و ورع می گیرند و این علم صدایی بسان صدای رعد و روشنی همانند برق دارد و سه هزار فرشته با او همراهند و به فرشته آسمان هفتم می رسند وی می گوید بایستید و این عمل را به روی صاحبش بزنید من فرشته حجاب هستم هر عملی كه برای خدا نباشد جلویش را می گیرم ،زیرا این شخص می خواهد پیش فرماندهان مقامی كسب كند و در مجالس از او سخن گویند و در شهرها مشهور شود خدای تعالی به من امر فرمود كه من عملش را كه خالص ‍ برای خدا نشده است نگذارم كه به دیگران برسد فرمود: ملایكه حفظه با خوشحالی عمل بنده ای را می گیرند و آن عمل عبارت است از: نماز و زكات و روزه ها و حج و عمره و خوش اخلاقی و سكوت و ذكرزیاد و ملایكه آسمانها و ملایكه هفتگانه با جمعشان او را مشایعت می كنند، و بر همه درها پردهها گام نهاده تا آنكه عمل را پیش پروردگار می گذارند و شهادت می دهند كه او عمل و دعا نموده است خدای تعالی می فرماید: شما حفظه عمل بنده من هستید و نگهبان درونی او من هستم ، او این عمل را به خاطر من نیاورده است لعنت من بر او باد! ملایكه می گویند لعن تو و لعنت ما بر او باد! سپس معاذ گریست گفت : من از رسول خدا (ص ) پرسیدم چگونه عمل كنیم تا با اخلاص باشد؟ حضرت فرمود: ای معاذ در یقین به پیامبرت اقتدا كردی ، ولی زبانت را بر برادران و حافظان قرآن كوتاه كن و گناهان خود را بدوش ‍ بگیر و بر برادرانت بار نكن وبرای تزكیه خودت به اینكه دامن خودت را پاك كنی از دیگران بد گویی نكن ! و با فرو گذاشتن برادران خودت را بالا نبر، و در عملت ریا منما و در عمل آخرتی دنیا را وارد نكن و در مجلست فحش مگو تا از بد اخلاقیت از تو بترسند، در حضور كسی با شخص دیگر در گوشی نگو و خودت را در مردم برتر مشمر كه خیرات دنیا از تو بریده میشود. و مردم را پاره پاره مكن ! خدای تعالی فرمود: و الناشطات نشطا (120) قسم به ناشطات آیا می دانی ناشطات چیستند؟ ایشان سگهای اهل جهنم هستند كه گوشت و استخوان ایشان را پاره پاره می كنند. پرسیدم اینهمه اعمال درتوان كیست ؟فرمود: این كار آسانی است برای كسانی كه خدا آسان ساخته است . محدث مذكور گفت : معاذ بن جبل بسیار این حدیث رانقل میكرد و ندیدم كه به اندازه آن قرآن تلاوت كند.






75-طلاق ،3.

76-25 / فرقان / 66.

77- اي يكدله صد دله ، دل يكدله كن

صراف وجود باش و خود را چله كن

يك صبح به اخلاص بيا بر در ما

گر كام تو بر نيامد ،آنگه گله كن

78-58 / مجادله ، 13.

79-2 / بقره ،181.

80-7 / اعراف ، 56.

81- حق تعالي گفت قارون زار زار

خواند يا موسي تو را هفتاد بار

تو ندادي هيچ بار او را جواب

گز بزاري يك رهم كردي خطاب

شاخ شرك ا زجان او بركند مي

خلعت دين در برش افكند مي

كردي اي موسي بصد دردش هلاك

خاك راهش كردي و دادي نجات

گر تو او را آفريده بوده اي

در عذابش آرميده بوده اي

آنكه بر بي رحمتان رحمت كند

اهل رحمت را ولي نعمت كند

هست درياهاي فضلش بي دريغ

عذر خواه جرم ما اشك است و ميغ

هر كه را باشد چنان بخشايشي

كي تغير آرد از الايشي

هر كه او عيب گنه كاران كند

خويش را از خيل جباران كند

منطق الطير عطار ص 133 به تصحيح حميد حميد

82-46 / محمد،19.

83-/5 مائده ،23.

84-3 / آل عمران ،174.

85-3 / آل عمران ،159 .

86-33 / فتح ،6.

87-11 / هود،75.

88-7 / اعراف ، 53

89-7 / اعراف ،53.

90-چرا دعاي جمعي اثر بيشتري دارد؟ مقدمه اول : اگر حكمت اجابت دعوات را مناسبت نفس نيايشگر با عالم ملكوت بدانيم ،بنابراين هر چه اين مناسبت بيشتر باشد،دعا بهتر اجابت مي شود. مقدمه دوم : آنكه جمعيتي كه با همديگر دعا كنند، چون هر كدام داراي صفات كمالي هستند!اگر چه تك تك داراي تمام كمالات ممكن در حق تعالي نيستند اما باهمديگر و به طور دسته جمعي باعث جمعيت كمال شده و مناسبت بيشتري پيدا مي شود و به همين خاطر ثواب نماز جماعت از شمارش بيرون است . نتيجه : دعاي جمع زودتر به اجابت مي رسد.

91-18 / كهف ،28.

92-10 / يونس ،89.

93-80 / عبس ، 37.

94- هر چه روييد از پي محتاج رست

تا بيابد طالبي چيزي كه جست

هر كه جويا شد بيابد عاقبت

مايه اش ورد است واصل مرحمت

هر كجا دردي دوا آنجا رود

هر كجا پستي است آب آنجا رود

آب كم جو تشنگي آور بدست

تا بجوشد آبت از بالا و پست

تا نزايد طفلك نازك گلو

كي روان گردد ز پستان شير او

95-از ثقات اصحاب امام صادق و كاظم و رضا عليه السلام مي باشد و به خاطر بزرگي وعلو شان وي ،مناسب با حالش فرمود كه دعاي وي صد هزار برابر است .

96-42 / شوري ، 26.

97-43 / زخرف ، 67.

98-39 / زمر،8.

99-10 / يونس ، 12

100- 19 / مريم ، 4.

101-10 / يونس ،89.

102-9 / توبه ، 73.

103-68 / قلم ، 17.

104-13 / رعد، 11.

105-4 / نساء، 59.

106-5 / مائده ، 55.

107-42 / شوري ، 23.

108-

18 / كهف ، 110.

109- من از بيگانگان هرگز ننالم

* هر آنچه كرد با من آشنا كرد

110- دشمني بدخواه تر نبود ترا از خويشتن

رهروا غافل مباش از ديو نفس راهزن

شيطاني است ، از شيطان نيايد كار راست

اول اي جان پنجه ديو قوي درهم شكن

حكمتي آموز تا شيطان نگردد زورمند

فكرتي انديش تا دشمن نگردد پيلتن

111-18 / كهف ، 110.

112-10 / يونس ،58.

113-26 / شعرا، 88.

114-31 / لقمان ، 33 .

115-39 / زمر، 61 .

116-30 / روم ، 44 .

117-حضرت استاد آيه الله حسن زاده آملي مي فرمايد:

از مردم ديو و دد بريدن چه خوش است

در گوشه خلوت آرميدن چه خوشست

بي ديدن چشم و راه پيمودن پا

سير دو جهان كردن و ديدن چه خوشست

118-32 / سجده ، 17 .

119-40 / غافر، 40.



120-79 / نازعات ، 2 .